سایت خبری
famaserver
  • صفحه نخست
  • تکنولوژی
  • علم و دانش
  • بازی
  • فناوری
  • اینترنت
  • موبایل
سایت خبری
برترین عناوین خبری
  • خرید بیمه: سنتی یا آنلاین؟ کدامیک تجربه بهتری برای مشتریان ایجاد می‌کند؟

سرتیتر خبرها

با آیفون ۱۷ دیگر عکس‌های سلفی خراب نمی‌شود!

با آیفون ۱۷ دیگر عکس‌های سلفی خراب نمی‌شود!

2 ماه پیش
معیوب‌ترین گوشی‌های هوشمند جهان؛ آیفون و سامسونگ در میانه جدول خرابی

معیوب‌ترین گوشی‌های هوشمند جهان؛ آیفون و سامسونگ در میانه جدول خرابی

2 ماه پیش
جنجال خط و خش‌های آیفون ۱۷؛ اپل علت واقعی را توضیح داد

جنجال خط و خش‌های آیفون ۱۷؛ اپل علت واقعی را توضیح داد

2 ماه پیش
شارژ ۸۰ درصدی باتری: افسانه یا واقعیت؟ (تحلیل علمی)

شارژ ۸۰ درصدی باتری: افسانه یا واقعیت؟ (تحلیل علمی)

2 ماه پیش
آموزش: دلیل کند شدن و ری‌استارت مداوم گوشی‌های اندرویدی چیست؟

آموزش: دلیل کند شدن و ری‌استارت مداوم گوشی‌های اندرویدی چیست؟

2 ماه پیش
وان‌پلاس ۱۵: تاریخ عرضه جهانی و مشخصات فنی فاش شد

وان‌پلاس ۱۵: تاریخ عرضه جهانی و مشخصات فنی فاش شد

2 ماه پیش
قیمت مقرون به صرفه آیفون ۱۷ در آمریکا

قیمت مقرون به صرفه آیفون ۱۷ در آمریکا

2 ماه پیش
چرا باید حالت هواپیما را در گوشی فعال کنیم؟ مزایا و کاربردهای شگفت‌انگیز

چرا باید حالت هواپیما را در گوشی فعال کنیم؟ مزایا و کاربردهای شگفت‌انگیز

2 ماه پیش
کاهش 20 درصدی واردات تلفن همراه در 5 ماهه امسال

کاهش ۲۰ درصدی واردات تلفن همراه در ۵ ماهه امسال

2 ماه پیش
۵ عادت مخرب که گوشی هوشمند شما را نابود می‌کند

۵ عادت مخرب که گوشی هوشمند شما را نابود می‌کند

2 ماه پیش

نگاهی به سه‌گانه‌ی آپارتمان رومن پولانسکی | معماری با انسان چه می‌کند؟

زمان انتشار: 22 آگوست 2023 ساعت 14:24

دسته بندی: بازی

شناسه خبر: 701880

زمان مطالعه: 24 دقیقه

نگاهی به سه‌گانه‌ی آپارتمان رومن پولانسکی | معماری با انسان
چه می‌کند؟

نگاهی به سه‌گانه‌ی آپارتمان رومن پولانسکی | معماری با انسان
چه می‌کند؟

در این مقاله به بررسیِ مشابهت‌ها و تفاوت‌های سه فیلم از رومن پولانسکی، معمار شهیر لهستانی، می‌پردازیم. سه فیلمی که می‌توان اساسن آن‌ها را فیلم‌هایی درباره‌ی رابطه‌ی معماری و انسان و تأثیرِ اولی بر دومی دانست. 

رومن پولانسکیِ جوان، بعد از خروج از لهستانِ کمونیستی، ابتدا به فرانسه رفت و در آن‌جا تعدادی فیلم‌کوتاه ساخت. اما بعدتر به این نتیجه رسید که فرانسه کشور مناسبی برای رشددادن یک فیلم‌ساز جوان نیست و همان‌جا تصمیم گرفت تا به انگلستان برود و در آن‌جا فیلم‌سازی بلندش را آغاز کند. انزجار (Repulsion، ۱۹۵۶) محصول همین دوره است. دومین فیلم بلند پولانسکی و اولین فیلمِ او به‌زبان انگلیسی. با فیلم‌‌نامه‌ای اوریژینال از خودش و ژرارد برَچ، و با هم‌کاری دیوید استون. فیلمی روان‌شناسانه و تحت‌تأثیر فیلم‌های سوررئالیستی و وحشتِ سینما نظیر سگ اندلسی، خونِ شاعر و روانی. سه سال بعد، پولانسکی بر اساس رمانی از ایرا لوین فیلم‌نامه‌ی بچه‌ی رزمری (Rosemary’s Baby، ۱۹۶۸) را به‌نگارش درآورد.

فیلمی که نامزد دریافت چندین جایزه‌ی گلدن گلوب و اسکار نیز شد و جایگاه او را در عالم فیلم‌سازی تثبیت کرد. فیلمی که در آمریکا تهیه شد و استودیو پارامونت تهیه‌کنندگیِ آن را بر عهده داشت. در سال ۱۹۷۹، بعد از این‌که پولانسکی دوباره به پاریس برگشته بود، مستأجر (The Tenant) را ساخت. با فیلم‌نامه‌ای اقتباسی بر اساس رمانی از رولند توپور به همین نام. بعد از ساخت این فیلم بود که ماجراهای او در آمریکا پیش آمد و او دیگر نتوانست به این کشور وارد شود.

از این سه فیلمِ رومن پولانسکی تحت‌عنوان سه‌گانه‌ی آپارتمان یاد می‌کنند. سه فیلمی که با این‌که با فاصله‌های زمانی و فیلمی از یک‌دیگر ساخته شده‌اند، اما به‌دلیل وجود قرابت‌هایی در مضمون و فرم، ذیل یک سه‌گانه قرار می‌گیرند. سه فیلم درباره‌ی غرابت انسان با محیط اطراف‌ش و فروپاشیِ عصبی و روانی او. فیلم‌هایی که همگی در آپارتمان‌هایی می‌گذرند، با همسایه‌ها و معاشرهایی عجیب‌وغریب. فیلم‌هایی که اساسن روی رابطه‌ی معماری و انسان و تأثیری که اولی بر دومی می‌گذارد متمرکز می‌شوند و فروپاشی شخصیت‌هایشان را به محیط زندگی (هم در بعد فردی و هم در بعد اجتماعی) وصل می‌کنند. برای همین هم سه‌گانه‌ی «آپارتمان» نام‌گذاری شده‌اند. فیلم‌هایی که جدا از این دسته‌بندی، فیلم‌هایی مهم در کارنامه‌ی کاری پولانسکی نیز محسوب می‌شوند.

رومن پولانسکی در جوانی

فیلم‌های دوم و سوم در نقطه‌ی عزیمت‌شان به یک‌دیگر شبیه‌ترند. آن‌ها از همان ابتدا با نقل‌مکان‌ کردن به خانه‌ای جدید آغاز می‌شوند و یکی از شباهت‌های اصلی‌شان نیز این است که هر دوِ این خانه‌ها گذشته‌ای تاریک داشته‌اند

در انزجار، ما شاهد داستان دختری جوان به‌اسم کارول (با بازیِ کاترین دنوو) هستیم. دختری بلژیکی که به‌همراه خواهرش در آپارتمانی در لندن زندگی می‌کند و خودش نیز مانیکوریست است؛ بچه‌ی رزمری داستان زن و شوهری را تعریف می‌کند به‌اسم گای (جان کاساوتیس) و رزمری (میا فارو) که به‌تازگی به آپارتمانی جدید نقل‌مکان کرده‌اند. گای بازیگر است و رزمری خانه‌دار و آن‌ها می‌خواهند بچه‌دار شوند؛ در مستأجر نیز با کاراکتری سروکار داریم به‌اسمِ ترلکوفسکی (با بازی خود پولانسکی)، که از لهستان آمده است و در پاریس به‌دنبال خانه‌ای می‌گردد و درنهایت در آپارتمانی جدید ساکن می‌شود. در ادامه، می‌خواهیم به مشابهت‌های مضمونی و سبکی این سه فیلم بپردازیم. لازم به ذکر است که در بررسی فیلم‌ها، به داستان آن‌ها نیز اشاره می‌شود. بنابراین، بهتر است فیلم‌ها را ببینید و بعد به خواندن این مطلب بپردازید.

در ابتدا باید گفت که فیلم‌های دوم و سوم در نقطه‌ی عزیمت‌شان به یک‌دیگر شبیه‌ترند. آن‌ها از همان ابتدا با نقل‌مکان‌ کردن به خانه‌ای جدید آغاز می‌شوند و یکی از شباهت‌های اصلی‌شان نیز این است که هر دوِ این خانه‌ها گذشته‌ای تاریک داشته‌اند. در بچه‌ی رزمری، در لابه‌لای گفت‌وگوهای اجاره‌دهنده و دیالوگ‌های دوستِ خانوادگی گای و رزمری، از عقبه‌ی افرادی باخبر می‌شویم که پیش‌تر در این خانه می‌زیسته‌اند. افرادی که ظاهرن ارتباطی با جادوگرها داشته‌اند. در مستأجر نیز ترلکوفسکی خانه‌ای را اجاره می‌کند که پیش از آن در اجاره‌ی دختری بوده که درنهایت خودکشی کرده است. او حتا به دیدنِ آن دختر هم می‌رود تا از وضعیت سلامت او مطمئن شود ــ یک‌جورهایی بفهمد که زنده می‌ماند یا نه؛ تا بفهمد که باید دنبال خانه‌ی دیگری بگردد یا نه.

انزجار از این منظر با دو ساخته‌ی دیگر متفاوت است. ما با کارول سروکار داریم که از همان ابتدا در خانه‌ای به‌همراه خواهرش زندگی می‌کند. فیلم از همان ابتدا او را شخصیتی بیگانه از اطراف نمایش می‌دهد. تأکید بر روی چشم‌های او در اولین پلان فیلم از همین‌جا می‌آید. حواس‌پرتی‌های ظاهریِ او در محیط کارش و نوع دیالوگ‌هایی که با هم‌کارها یا کارفرمایش دارد به‌خوبی نشان می‌دهد که او انگار از دنیای دیگری است. ضمنِ این‌که او تا اندازه‌ای فوبیای مواجهه با مردها را نیز دارد. مردی که در طول فیلم چند بار تلاش می‌کند تا به او نزدیک شود هیچ‌گاه جوابِ درخور و منطقی و عاقلانه‌ای از کارول دریافت نمی‌کند. حتا می‌شود گفت هیچ جوابی از او دریافت نمی‌کند. انزجار او از رفتارهای خودسرانه و لاقیدانه‌ی دوستِ خواهرش نیز هم دلیلی مضاعف بر آن فوبیاست و هم نمودی از آن در فیلم. بیگانگی کارول با دنیایی که در آن زندگی می‌کند به رابطه‌ی او با مردها نیز وارد شده است.

کاترین دنوو در انزجار

در نماهایی نیز می‌بینیم که او از جاهایی عبور می‌کند که تخریب شده و در دستِ تعمیر است یا در صحنه‌ای، ترکِ روی آسفالت توجه او را به خود جلب می‌کند تا روی نیمکتی بنشیند و به آن زل بزند

یکی از اصلی‌ترین مواردی که در انزجار باید مورد توجه قرار بگیرد صحنه‌های قدم‌زدنِ کارول در خیابان است. پولانسکی به‌زیبایی سعی کرده است تا شخصیت کارول را با استفاده از نوع مواجهه‌اش با فضاهای شهری در وهله‌ی اول و فضاهای معماری (خانه) در وهله‌ی دوم نمایش دهد. او در خیابان قدم می‌زند و جوری به فضا و آدم‌ها نگاه می‌کند که انگار با آن‌ها غریبه است.

در نماهایی نیز می‌بینیم که او از جاهایی عبور می‌کند که تخریب شده و در دستِ تعمیر است یا در صحنه‌ای، ترکِ روی آسفالت توجه او را به خود جلب می‌کند تا روی نیمکتی بنشیند و به آن زل بزند. حتا گروهِ موسیقی عجیب‌وغریبی هم که در یکی از صحنه‌ها به نمایش درمی‌آید نیز نمادی از همین غریبگی کارول با محیط است. گروهی که چند سکانس بعدتر، کارول از پنجره به آن‌ها نگاه می‌کند و گویی تنها عنصری از آن محیط دیوانه‌کننده است که او می‌تواند با آن مأنوس شود.

همه‌ی این موارد رفته‌رفته او را به انزوا در محیط خانه می‌کشاند. خواهر او نیز به مسافرت رفته و تنهاییِ او در خانه همان نیمچه‌ارتباط واقعی او با دنیای واقعی را نیز قطع کرده است. او در خانه می‌ماند؛ خانه‌ای معمولن به‌هم‌ریخته با همسایه‌ای عجیب. پیرزنی که حرف نمی‌زند و همیشه سگی به‌همراه دارد. حساسیت‌های کارول در این محیط رو به فزونی می‌گذارد. او رفته‌رفته به فروپاشی نزدیک می‌شود، تا آن‌جا که توهم تجاوز نیز او را در بر می‌گیرد. همین مسئله است که باعث می‌شود او دست به قتل بزند. قتل مردی که او را دوست دارد. فیلم‌برداری پرکنتراست و سیاه‌وسفید فیلم و استفاده از زوایا و پلان‌هایی که پرسپکتیو را به‌هم می‌زند و تصویر را دچار اعوجاج می‌کند مهم‌ترین تمهیدی است که از نظر بصری اتخاذ شده است تا حال‌وهوای روانی کارول به بیننده منتقل شود. صحنه‌ای که دست‌هایی از دیوار بیرون می‌زنند تا او را در بر بگیرند از این منظر بسیار مهم و قابل‌توجه است. فشار فضا و معماری بر او در این نقطه است که به اوج می‌رسد. در فضایی مالیخولیایی که هم وهم و ترس را منتقل می‌کند و هم ادامه‌ای است بر فوبیای کارول از مردان.

نمایی از بچه رزمری

آگاهی رزمری از گذشته‌ی خانه، آشناشدن تدریجی‌اش با دو همسایه‌ی پیرشان و دیدن رفته‌رفته‌ی نشانه‌هایی کوچک و ربط پیداکردن‌شان به مباحث مربوط به جادوگری و خرافه است که او را قدم‌به‌قدم به مرز فروپاشی نزدیک می‌کند

در بچه‌ی رزمری، همان‌طور که ذکر شد، ماجرا از یک نقل‌مکان شروع می‌شود. رفتن گای و رزمری به خانه‌ای که گویا پیش‌ترها افرادی در آن می‌زیسته‌اند که با عالم جادو و جادوگرها ارتباط داشته‌اند. آگاهی از همین مسئله است که نطفه‌ی ترس را در دل رزمری می‌کارد. در انزجار ما بیش‌تر شاهد عینیت‌یافتن فضاهای ذهنیِ کارول بودیم و پلان پایانی فیلم نیز تأکیدی بر عجیب‌بودن و غریبگی او از همان دوران کودکی بود. اما در این فیلم، استراتژی پولانسکی این نیست. اتفاقن همه‌چیز بسیار رئالیستی پیش می‌رود. هم گای و هم رزمری شخصیت‌هایی عادی و سرخوش نشان داده می‌شوند که در پی ساختن زندگی جدید خود هستند. گای در آگهی‌ها و سریال‌های تلویزیونی بازی می‌کند و رزمری هم به‌کمک مجله‌ها، خانه را نونوار می‌کند.

در این فیلم ــ همان‌گونه که در مستأجر ــ همسایه‌ها بیش‌ترین اهمیت را پیدا می‌کنند. زیاد از فضاهای شهری خبری نیست و آن‌چه که موضوعیت پیدا می‌کند خودِ آن آپارتمان و همسایه‌هایند. رفتار و سخنان آن‌هاست که شخصیت‌ها را به مرز فروپاشی نزدیک می‌کند. آگاهی رزمری از گذشته‌ی خانه، آشناشدن تدریجی‌اش با دو همسایه‌ی پیرشان و دیدن رفته‌رفته‌ی نشانه‌هایی کوچک و ربط پیداکردن‌شان به مباحث مربوط به جادوگری و خرافه و شیطان‌پرستی است که او را قدم‌به‌قدم به مرز فروپاشی نزدیک می‌کند. در یک تصمیم بسیار منطقی و درست، فیلم نیز ما را با رزمری نگه می‌دارد و از دادن اطلاعات اضافی می‌پرهیزد. اجازه می‌دهد تا ترس درونِ ما نیز رشد کند و واقعیت و چیستیِ وقایع برای ما نیز جای سؤال داشته باشد. این‌گونه است که ما نیز همچون رزمری تا دقایق پایانی نمی‌دانیم که آیا افکارِ رزمری واقعن دارد اتفاق می‌افتد یا صرفن زاده‌ی توهم اوست. در آن مهمانی پایانی فیلم است که ما نیز متوجه می‌شویم واقعن چه بلایی بر سر رزمری آمده است.

رومن پولانسکی در مستأجر

نوع دیالوگ‌هایی که ترلکوفسکی از همان ابتدا با سرایدار، صاحب آپارتمان و بعدتر با همسایه‌ها دارد اصلی‌ترین چیزی است که غرابت فضا را آشکار می‌کند

مستأجر نیز همچون فیلم قبلی حاصل عزیمت به یک مکانِ جدید است. خانه‌ای که اجاره‌نشینِ قبلی‌اش خودکشی کرده و حالا در بیمارستان بستری است. ترلکوفسکی نیز از همان ابتدا، با آگاه‌شدن از وضعیت و نگاه‌کردن به محل خودکشی مستأجر قبلی، به سنگینی فضا پی می‌برد. در این فیلم، همچون فیلم قبلی و بر خلاف انزجار، بار اصلی فضاسازی را دیالوگ‌ها پیش می‌برند و پولانسکی خیلی از موقعیت‌‌ها یا موتیف‌های بصری بهره‌ای نمی‌برد. نوع دیالوگ‌هایی که ترلکوفسکی از همان ابتدا با سرایدار، صاحب آپارتمان و بعدتر با همسایه‌ها دارد اصلی‌ترین چیزی است که غرابت فضا را آشکار می‌کند. در این‌جا نیز چندان خبری از فضاهای شهری نیست و این همسایه‌ها هستند که عنصر اصلی شکل‌گرفتن فروپاشیِ روانی ترلکوفسکی‌اند.

این فروپاشی زمانی اتفاق می‌افتد که، بعد از همه‌ی دردسرهایی که او با همسایه‌هایش دارد، یک هم‌ذات‌پنداری بینِ او و مستأجر قبلی شکل می‌گیرد. هم‌ذات‌پنداری‌ای که با ماجرای مبدّل‌پوشی شکلی عینی و فیزیکال به خود می‌گیرد. ترلکوفسکی خودش نیز باخبر است که باقی همسایه‌ها می‌خواهند او را به مرز جنون برسانند و سعی می‌کند نقشه‌ی آن‌ها را نقش بر آب کند، اما پناه‌بردن‌ش به دختری که دوست‌ش دارد نیز برای او نجات‌بخش نیست. فضای روانیِ حاکم‌شده بر او آن‌قدر سنگین است و او چنان دچار توهم و اضمحلال شده است که واقعیت برای او تحریف می‌شود. او همه‌جا تصویر صاحب‌خانه‌اش را می‌بیند و گمان می‌برد که دیگر حتمن کارش ساخته است. برای همین هم به تقدیر تن می‌دهد. دوباره به آپارتمان‌ش برمی‌گردد، کنار پنجره‌ی خانه می‌رود و خود را پایین می‌اندازد.

درباره‌ی پایان‌بندی فیلم‌ها نیز می‌توان گفت که شاید پولانسکی می‌توانست در انزجار، آن تأکید پایانی بر تصویر کودکی‌های کارول را انجام ندهد تا به این‌گونه، کلّ ماجراهای غریبگی و فروپاشی روانی او به اختلال یا مسئله‌ای در کودکی تقلیل داده نمی‌شد. همین‌طور شاید می‌توانست در بچه‌ی رزمری، آن فضای مبهم و مه‌آلود را کاملن حفظ کند تا درنهایت نیز نفهمیم آن‌چه می‌گذشت واقعن اتفاق افتاده یا صرفن حاصل ذهن رزمری بوده است. مستأجر در این میان بهترین پایان‌بندی را هم از نظر طراحی و هم اجرایی دارد. با آن نگاه‌های خیره‌ی همسایه‌ها و نشستن و تماشای پیک‌نیک‌وارشان قبل از این‌که ترلکوفسکی خود را به پایین بیندازد. ولی با این‌همه، این سه‌گانه یکی از مهم‌ترین سه‌گانه‌های مضمونی تاریخ سینماست. فیلم‌هایی که از نظر داستانی در امتداد هم نیستند، بلکه معنا و مضمونی واحد را می‌پرورند و می‌گسترانند.

حتما بخوانید : عرضه کارت گرافیک RX 6750 GRE؛ هم قیمت با 4060 و با عملکرد
4060Ti

مجله خبری بیکینگ

برچسب ها
مقالات سینمایی
اشتراک گذاری

اخبار مرتبط

  • بزرگ‌ترین معامله تاریخ صنعت بازی: خرید EA توسط کنسرسیوم سعودی-آمریکایی
    بزرگ‌ترین معامله تاریخ صنعت بازی: خرید EA توسط کنسرسیوم سعودی-آمریکایی 12 ساعت پیش
  • بازی‌های پلی‌استیشن ۲ روی اندروید: نوستالژی زنده شد!
    بازی‌های پلی‌استیشن ۲ روی اندروید: نوستالژی زنده شد! 12 ساعت پیش
  • افزایش قیمت گیم پس باعث موج لغو اشتراک‌ها شد
    افزایش قیمت گیم پس باعث موج لغو اشتراک‌ها شد 12 ساعت پیش
  • ۹۰ درصد بازی‌های ویندوزی روی لینوکس اجرا می‌شوند
    ۹۰ درصد بازی‌های ویندوزی روی لینوکس اجرا می‌شوند 12 ساعت پیش

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دسته بندی موضوعات

  • ارتباطات 160
  • امنیت 293
  • اینترنت 3435
  • بازی 8814
  • برنامه نویسی 34
  • تبلیغات 21
  • تکنولوژی 29541
  • دانش‌بنیان 1
  • رمز ارز 1252
  • سیستم عامل 203
  • شبکه اجتماعی 622
  • علم و دانش 14927
  • فناوری 7413
  • کاریکاتور 556
  • کسب و کار 670
  • موبایل 724
  • میزبانی وب 40
  • نرم افزار - سخت افزار 413

جدیدترین مقالات

  • افزایش راندمان کاری با طراحی دکوراسیون اداری استاندارد
    افزایش راندمان کاری با طراحی دکوراسیون اداری استاندارد 15 ساعت پیش
  • بلیط اتوبوس تهران انزلی چطور در تعطیلات به موقع رزرو کنیم؟
    بلیط اتوبوس تهران انزلی چطور در تعطیلات به موقع رزرو کنیم؟ 15 ساعت پیش
  • کاربرد جت پرینتر لیزری در صنایع مختلف چیست؟
    کاربرد جت پرینتر لیزری در صنایع مختلف چیست؟ 15 ساعت پیش
  • چرا قیمت بک لینک‌ها متفاوت است و چه عواملی بر آن تاثیر می‌گذارند؟
    چرا قیمت بک لینک‌ها متفاوت است و چه عواملی بر آن تاثیر می‌گذارند؟ 15 ساعت پیش
  • بهترین گوشی‌های گیمینگ در قیمت‌های مختلف
    بهترین گوشی‌های گیمینگ در قیمت‌های مختلف 15 ساعت پیش

لینکهای پیشنهادی

سرور مجازی | خرید هاست | دانلود نرم افزار | کلاس آنلاین | رپورتاژ خارجی

میزبانی در هاست ویندوز فاماسرور