حقایقی درباره اسکندر مقدونی که شاید ندانید

اسکندر مقدونی، پادشاهی که نام آن را اغلب ما شنیدهایم، از جمله فاتحان ایران است که اکثر مورخان وی را پادشاهی متفکر و فیلسوف میدانند. پیروزیهای پی در پی این پادشاه که زبان به زبان در میان مردم میچرخد نشان از شجاعت و جنگآوری وی دارد.
حقایقی درباره اسکندر مقدونی که شاید ندانید
اسکندر مقدونی، پادشاهی که نام آن را اغلب ما شنیدهایم، از جمله فاتحان ایران است که اکثر مورخان وی را پادشاهی متفکر و فیلسوف میدانند. پیروزیهای پی در پی این پادشاه که زبان به زبان در میان مردم میچرخد نشان از شجاعت و جنگآوری وی دارد.
بسیاری از ما اطلاعات ناقص و مبهمی از اسکندر مقدونی داریم و این اطلاعات تنها حاصل شنیدههای ماست. در ادامه دیجی رو حقایقی از این پادشاه ارائه میدهد که موجبات شناخت بهتر اسکندر مقدونی را برای شما فراهم خواهد نمود. با ما همراه باشید.
1.ارسطو معلم اسکندر بود
پدر اسکندر، فیلیپ دوم مقدونیه، ارسطو را که یکی از بزرگترین فیلسوفان تاریخ است، برای آموزش شاهزاده 13 ساله خود استخدام نمود. در مورد دوران کودکی اسکندر اطلاعات کمی وجود دارد ولی این موضوع روشن است که وی تحت تاثیر تفکرات معلم خود تا پایان عمر زندگی کرده است. طبق روایات و افسانهها، اسکندر در حالی که هنوز به پادشاهی نرسیده بود، به دیدار زاهد مشهور دیوژن کلبی رفت. در این دیدار، اسکندر به دیوژن در حالی که پابرهنه و ردایی کهنه به تن داشت، نزدیک شد و از او پرسید: آیا نیاز به چیزی داری؟ دیوژن پاسخ داد:” بله، کنار برو و جلوی آفتاب گرفتن مرا نگیر”. اسکندر که از بیاعتنایی او متعجب شده بود گفت:”من اگر اسکندر نبودم، دیوژن میشدم”.
سالها بعد در هند، اسکندر جنگ را متوقف کرد و با برخی از فیلسوفان این کشور به بحث و صحبت طولانی پرداخت.
2. در طی 15 سال نبرد، هرگز اسکندر در جنگی شکست نخورد
امروزه تاکتیکها و استراتژیهای نظامی اسکندر در آکادمیهای نظامی مطالعه میشود. اسکندر از اولین پیروزی خود در سن 18 سالگی، شهرت زیادی یافت. او نیروهایش را با سرعت زیادی به جنگ روانه میکرد و به نیروهای كوچکتر اجازه میداد تا قبل از آماده شدن دشمن، به آنها حمله کنند و شکستشان بدهند. وی پس از تأمین امنیت پادشاهی خود در یونان، در سال 334 پس از میلاد از آسیا (ترکیه فعلی) عبور کرد و در نبرد با نیروهای داریوش سوم، پادشاه ایران، پیروز شد.
3. بیش از 70 شهر را به اسم خود نامگذاری كرد
اسکندر با تأسیس دهها شهر (که معمولاً در اطراف قلعههای نظامی بنا شده بودند) به نام خودش یعنی “اسکندریه”، پیروزی های خود را گرامی میداشت. معروفترین آنها که در نزدیکی رود نیل در سال 331 پیش از میلاد تاسیس شد، امروز دومین شهر بزرگ مصر است. اسکندریههای دیگری نیز در مسیر پیشرفت ارتش وی در کشورهای ترکیه، ایران، افغانستان، تاجیکستان و پاکستان کنونی نامگذاری شدند. در نزدیکی محل نبرد رودخانه هیداسپس در لشکرکشی هند، اسکندر شهر “بوکفالوس” را بنا نهاد. بوکفالوس نام اسب مورد علاقه وی بود که در همین جنگ به سختی مجروح گشت.
4. اسکندر در نگاه اول عاشق همسر آینده خود شد
در سال 327 پس از میلاد در جنگ صخره سغدی، یک قلعه کوهستانی به ظاهر غیرقابل نفوذ، درحالی که اسکندر تنها 28 سال سن داشت، این قلعه را فتح و تعدادی را به اسارت گرفت. وی زمانیکه در حال بررسی اسیران خود بود، رکسانا یا روشنک، دختر یک اشرافزاده ایرانی، توجهش را جلب نمود. اندکی بعد طی یک مراسم سنتی، پادشاه یک قطعه نان را با شمشیر دو تکه کرد و آن را با عروس جدیدش تقسیم نمود و روشنک رسما همسر اسکندر کبیر شد. چند ماه پس از مرگ اسکندر، روشنک تنها پسر خود را به نام اسکندر چهارم به دنیا آورد.
5. اسکندر بوی خوبی داشت
پلوتارك در کتابش که 400 سال پس از مرگ اسكندر نگاشته شده با عنوان “حیات مردان نامی” (این کتاب به فارسی نیز ترجمه شده است)، ویژگی های اسکندر مقدونی را بیان میکند. وی در کتابش مینویسد؛ رایحه مطبوعی از پوست بدن اسکندر پخش میشد و نفس و بدن او به قدری خوشبو بود که البسه او همیشه بوی خوب میداد. بوی خوش، ویژگی است که به اسکندر در زمان حیاتش نسبت داده شده و این موضوع جزئی از ویژگیها و صفات خداگونه وی بوده است. اسکندر مقدونی در سال 331 پس از میلاد در بازدید از سیوه، علناً خود را پسر زئوس نامید.
6. اسکندر پس از پیروزی بر پارسیان، مانند آنها لباس پوشید
پس از شش سال جنگ شدید با امپراطوری ایران، در سال 330 هجری قمری، اسکندر تخت جمشید را که مرکز قدیمی فرهنگ ایرانی بود، فتح کرد. وی با علم به اینکه بهترین راه برای کنترل پارسیان، مانند آنها عمل کردن است، شروع به پوشیدن لباس ایرانیان کرد. در سال 324 وی یک عروسی دسته جمعی را در شهر پارس شوش برگزار نموده و در آن 92 نفر از رهبران مقدونیه را مجبور به گرفتن همسران پارسی کرد. همچنین خودش نیز با دو نفر، استاتیرا و پریساتیس، ازدواج کرد.
7. علت مرگ اسکندر هنوز مشخص نیست
در سال 323 قبل از میلاد، اسکندر کبیر پس از نوشیدن شراب در یک مهمانی بیمار شد. دو هفته بعد، حاکم 32 ساله دار فانی را وداع گفت. با توجه به اینکه پدر اسکندر توسط محافظ شخصی خود به قتل رسیده بود، سوظن همگان به اطرافیان اسکندر به ویژه ژنرال آنتیپاتر و کاساندر آنتیپاتر (او در نهایت دستور قتل بیوه و پسر اسکندر را صادر کرد) معطوف شد. حتی برخی از زندگینامهنویسان باستان حدس میزدند که ممکن است ارسطو، درحالیکه با خانواده آنتی پاتر ارتباط داشت، در این ماجرا دست داشته باشد. امروزه متخصصان پزشکی گمان میکنند که ممکن است اسکندر مقدونی با بیماریهایی همچون مالاریا، عفونت ریه، نارسایی كبدی یا حصبه از دنیا رفته باشد.
8. جسد اسکندر در ظرف عسل محافظت میشد
پلوتارک در کتابش مینویسد که جسد اسکندر در ابتدا توسط مصریها در بابل مومیایی شد. اما یک متخصص برجسته مصری پیشنهاد کرد که جسد اسکندر را در عسل غوطهور کنند تا از پوسیدگیاش جلوگیری شود. یک یا دو سال پس از مرگ اسکندر، جسد وی را به دستور بطلمیوس اول، یکی از ژنرالهای سابق وی، دوباره به مقدونیه فرستادند. بطلمیوس قصد داشت با این کارش به عنوان جانشین اسکندر شناخته شود.
امیدواریم از خواندن این مطلب لذت برده باشید. لطفا با نظرات خود ما را در ارائه هر چه بهتر مطالب یاری کنید.