به رسم چهارشنبهها، این هفته هم در قسمتی دیگر از مقالههای آخر هفته چی بازی کنیم به معرفی دو بازی خواهیم پرداخت؛ اثر اول نسخهای از مجموعه محبوب یاکوزا است و نسخه دوم هم تجربهای مفرح که شاید بینقص نباشد، اما میتوان لذت خوبی از بازی کردنش برد. پس بدون مقدمات بیشتر بهسراغ معرفی بازیها برویم:
بازی Yakuza 0
مجموعه یاکوزا یکی از آن دست بازیهایی است که خیلی وقتها اسمش را در لابهلای اخبار یا در جریان مراسمهای مختلف میشنویم ولی برخی از ما به هر دلیلی، تا به امروز سراغش نرفتهایم. یکی از دلایل این موضوع، تعدد نسخههای مختلف یاکوزا و پیش آمدن این سؤال برای خیلیها است که این مجموعه را از کجا و چگونه باید شروع کنم؟ نسخهای که امروز از این مجموعه به سراغش میرویم، نقطه شروع بسیار مناسبی برای ورود به دنیای یاکوزا است.
مجموعه یاکوزا، در سال ۲۰۰۵ متولد شد. جالب است بدانید که توشیهیرو ناگوشی، خالق مجموعه، دو سال قبل از این تاریخ ایده اولیه بازی یاکوزا را مطرح کرد و کار سختی هم در قانع کردن دیگران برای تبدیل شدن آن به یک بازی داشت. ناگوشی علاقه داشت اثری بسازد که جهان یاکوزا ژاپن را بهتصویر بکشد و یکی از دلایلی که ایدهاش در ابتدا با مخالفتهایی هم همراه شد، همین موضوع بود و برخی از اعضا علاقه نداشتند تا برای یک بازی ویدیویی، سراغ جهان یاکوزا بروند. به هر حال و درنهایت این پروژه چراغ سبز گرفت و اولین بازی یاکوزا، در سال ۲۰۰۵ منتشر شد.
اما نسخهای که امروز بهسراغ معرفی آن رفتهایم، اولین نسخه یاکوزا نیست؛ بلکه بازی Yakuza 0، محصول سال ۲۰۱۵ است. دلیل اینکه این نسخه را پیشنهاد میکنم، خط زمانی داستان مجموعه است. یاکوزا 0 درواقع یک پیشدرآمد برای نسخه اول مجموعه از حیث داستانی است و به بیان دیگر، نقطه شروع داستان کلی مجموعه بهحساب میآید. داستان بازی بازیکنان را به سال ۱۹۸۸ در کشور ژاپن میبرد و با Kazuma Kiryu، شخصیت محبوب و آشنای مجموعه و البته کاراکتر Goro Majima همراه میکند.
بازی یاکوزا 0، پس از انتشار نقش مهمی در محبوبیت بیشتر مجموعه در کشورهای غربی ایفا کرد. این بازی بهعنوان نقطه شروع داستان، باعث شد تا خیلیها پس از تمام کردنش به تجربه نسخههای بعدی هم علاقهمند شود و از این نظر هم در بین بازیهای یاکوزا حائز اهمیت است. یکی از دلایل رسیدن به چنین موفقیتی، گیمپلی سرگرمکننده بازی است. در یاکوزا 0 بازیکنان میتوانند با آزادیعمل بالا در جهان بازی گردش کنند و انواع و اقسام فعالیتها را انجام دهند؛ از مراحل اصلی گرفته تا تنوع بالایی از فعالیتهای جانبی که میتوانند پاداشهایی چون پول بههمراه داشته باشند. تنوع فعالیتهای جانبی در بازی به شکلی است که حتی برخی بازیهای آرکید سگا مثل Out Run هم بهطور کامل در آن قابل بازی هستند!
یاکوزا 0 از حیث مبارزهها هم تجربه جذابی است و مبارزههای تن به تن یا با سلاح، هیجان و تنوع خوبی در آن دارند. در مجموع این بازی پس از انتشار موفق شد نظر منتقدین را جلب کند و نسخه پلی استیشن آن متای ۸۵، ایکس باکس ۹۰ و بعدتر نسخه پی سی هم متای ۸۶ را بهدست آوردند. اگر شما هم به هر دلیلی تا به امروز سراغ مجموعه یاکوزا نرفتهاید، پیشنهاد میکنم حتما سری به یاکوزا 0 بزنید و اگر از آن لذت بردید، هم همهچیز را دقیقا از نقطه شروع داستان آغاز کردهاید و هم اینکه تعداد زیادی دنباله هم در دسترس است که میتوانید آنها را بازی کنید.
بازی Ghostrunner
دومین بازی این هفته هم اثری به نام Ghostrunner محصول سال ۲۰۲۰ است. این بازی بهوسیله استودیو One More Level ساخته شده و اثری اکشن پلتفرمر است که حرکات ورزش پارکور نقش پررنگی در آن دارد.
داستان بازی Ghostrunner در مورد شخصیتی به نام جک است که در ابتدای بازی، در حالی هدایتش را در دست میگیریم که چیزی از گذشتهاش بهخاطر ندارد. صدایی در ذهن جک او را به سمت مأموریتها و اهداف مختلفی هدایت میکند و در کل، شاهد تجربهای مرموز از حیث داستانی هستیم که شاید خیلی فوقالعاده نباشد، ولی خب جذابیتهای خاص خودش را دارد.
آنچه که Ghostrunner را ارزشمند میکند و باعث میشود تجربهاش را پیشنهاد کنم، گیمپلی جالب آن است. در این بازی همهچیز با دوربین اولشخص روایت میشود و بازیکنان دو هدف اصلی در آن دارند؛ اول پشت سر گذاشتن موانع و سکوها که در این راه از حرکات پارکور استفاده شده و میتوانید با کارهایی از قبیل دویدن یا پریدن به شیوههای مختلف، موانع و حتی گاهی هم دشمنان را پشت سر بگذارید. اما شخصیت جک در بازی اصلا و ابدا بیدفاع نیست و فرار کردن تنها ابزار شما در مقابله با دشمنان بهحساب نمیآید؛ بلکه میتوانید با استفاده از سلاح، آنها را از بین ببرید.
نکته جالب در رابطه با مبارزههای بازی، این است که هم دشمنان و هم خود جک، تنها با یک ضربه سلاح کشته میشوند و در نتیجه مخاطب باید حسابی حواسش را برای گرفتن تصمیم درست و بهموقع جمع کند. مواردی چون امکان ارتقا مهارتهای جک هم از دیگر ویژگیهای گیمپلی بازی هستند. Ghostrunner از نظر بصری هم تجربه باکیفیتی است؛ در بازی با جهانی با حال و هوای سایبرپانکی طرف هستیم که زیباییهای خاص خودش را دارد و کیفیت مناسب نورپردازیها، باعث شده تا این زیباییها بیشتر هم بهچشم بیایند.
بهطور کلی با اینکه Ghostrunner تجربه کاملا بینقصی نیست، اما در دقایق زیادی میتواند هیجان و تنش یک اثر اکشن را بهخوبی ارائه دهد و برای همین هم که شده، لیاقت حداقل یک بار تجربه را دارد.
در پایان لظفا نظرات خود را در رابطه با بازیهای این هفته با بیکینگ و کاربرانش بهاشتراک بگذارید.
