آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟ | از در جسم و جان تا دختری که در زمان پرید

در این شماره از مقاله سری به سینمای مجارستان زده‌ایم و پس از آن در دنیای فیلم‌های تجاری داستانی واقعی را به تماشا می‌نشینیم. با این مقاله همراه بیکینگ باشید.

در شماره ۳۰۵ام از مجموعه مقالات آخر هفته چه فیلمی ببینیم مطابق سه‌شنبه های هر هفته به‌سراغ آثار متنوعی برای سلیقه‌های مختلف رفته‌ایم. در آخر این هفته ۳ فیلم را قرار است با یکدیگر به تماشا بنشینیم. ابتدا به‌سراغ فیلمی خاص از سینمای مجارستان رفته‌ایم، بعد از آن به سراغ شیادان می‌رویم تا حال و هوایی عوض کرده باشیم‌ و در آخر هم یک انیمه ی تلخ و شیرین را خواهیم دید. با ما همراه باشید.

۱. فیلم در جسم و جان

فیلم On Body and Soul

• کارگردان: ایلدیکو ایندی
• بازیگران: الکساندرا بوربی
• سال انتشار: ۲۰۱۷

خلاصه داستان: زن و مردی که در یک کشتارگاه کار می‌کنند، طی اتفاقی متوجه می‌شوند که رویاهای مشترکی را شب‌ها می‌بینند. آن‌ها بعد از این اتفاق تصمیم می‌گیرند که به یکدیگر نزدیک شوند.

On Body and Soul فیلمی خاص از سینمای اروپا و تولید کشور مجارستان است. این فیلم که توانست خرس طلای برلین را ببرد، نامزد اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان نیز بود. در جسم و جان داستانی به‌ظاهر ساده و البته روانشناسانه‌ای را تعریف می‌کند. روایت با خوش‌و‌بش دو گوزن در جنگلی برفی شروع می‌شود و درام زمانی شکل می‌گیرد که پودر جفت‌گیری کشتارگاه توسط یکی از کارکنان دزدیده می‌شود و پلیس همه را به روانشناس معرفی می‌کند. فیلم زیر سکوت سرمای زمستان، رنگ‌های سرد، صورت های سنگی، ریتم‌های آرام مدفون است. همه‌ی این ویژگی‌ها قرار است به‌عنوان عناصری دراماتیک و پویا وارد عمل شوند، تا تماشاگر در دنیایی عمیق احساس راحتی کند و در آن به جریان بیفتد.

On Body and Soul، فیلمی درباره لیبیدو تمایلات جنسی است. آدم‌های این کشتارگاه، به‌دنبال جلب توجه برای جنس مخالفشان هستند. مرد تازه‌وارد که برای زنان سخن‌رانی می‌کند و مشغول خودنمایی است. همسر مدیر منابع انسانی نیز با بیشتر کارکنان کشتارگاه رابطه داشته و هر روز به آرایشگاه می‌رود. خود مدیر منابع انسانی نیز که برای جلب توجه همسرش داروی جفت‌گیری حیوانات را می‌دزدد. اما داستان اصلی مربوط‌به ماریا و اندر است. کارگردان همچون روانشناسی از زبان یکسری رویاهای مفهومی با ما صحبت می‌کند.

این دو نفر عقده‌های جنسی فروخورده‌ای دارند، تنها هستند، به‌خاطر نقص‌هایشان از جامعه دورافتاده‌اند و نمی‌توانند در میدان باشند. ماریا و اندرو در رویا خودشان را به شکل گوزن که از دید فروید نمادی بر تمایلات جنسی است، می‌بینند. روان آن‌ها در خواب بی‌پرده باهاشان صحبت می‌کند و از خواهش‌ها سخن می‌گوید. On Body and Soul، اثری تماما فرویدی است. فروید نهایتا به این دیدگاه می‌رسد که همه‌ی لذت‌ها قرار است تبدیل به لذت جنسی شوند که در این فیلم نیز چنین اتفاقی می‌افتد و در پایان هیچکدام دیگر خواب گوزن نمی‌بینند.

۲. فیلم شیادان

فیلم Hustlers

• کارگردان: لورین اسکافاریا
• بازیگران: جنیفر لوپز
• سال انتشار: ۲۰۱۹

خلاصه داستان: وقتی که کارکنان یک کلوپ شبانه با بحران مشتری مواجه می‌شوند، تصمیم می‌گیرند که از اندک مشتریانشان کلاهبرداری کنند.

Hustlers، یک درام کمدی است که با موقعیت‌های طنزش می‌تواند گزینه‌ی خوبی برای فیلم آخر هفته باشد. شیادان که اثری سبک در میان فیلم‌های این فهرست است با الهام از رویدادی واقعی ساخته شده است. درسال ۲۰۱۵ مقاله‌ای در نیویورک تایمز نوشته‌ی جسیکا پرسلر به چاپ رسید که در آن نویسنده به زندگی سخت زنان در دوران رکورد اقتصادی آمریکا می‌پرداخت. در این مقاله توضیح داده شده بود که چگونه زنان استریپر در این دوران سخت، مجبور بودند که از راه‌های نه‌چندان مناسب درآمدزایی کنند. در ابتدا قرار بود که این فیلم را اسکورسیزی کارگردانی کند اما فضای تیره‌ای که او برای شیادان در نظر داشت، مورد قبول تهیه‌کنندگان قرار نگرفت، چراکه آن‌ها ترجیح می‌دادند فضای تیره‌ی رکورد اقتصادی همراه‌با زرق‌وبرق باشد و به ذهن مخاطب تلخی نیندازد.

در این فیلم گروهی از استریپرهای نیویورکی با فریب دادن و خوراندن دارو به تاجران و مشتریان پولدار، کارت‌های بانکی آن‌ها را به سرقت می‌برند. این فیلم اولین نمایش جهانی خود را در جشنواره تورنتو تجربه کرد، جائی که تحسین منتقدان را برانگیخت و از طرفی هم توانست بین تماشاگران جایگاهی برای خود پیدا کند. جنیفر لوپز در این فیلم یکی از جذاب‌ترین بازی‌های خود را ارائه می‌دهد و مخاطب را به دل داستانی از هیجان و تعلیق می‌کشاند. او برای بازی در این فیلم نامزد جوایز بسیاری در جشنواره‌های متعدد از جمله گلدن‌گلوب شد.

در پشت این زرق‌وبرق پوشالی دنیایی زیرمتنی از فقر جریان دارد. شیادان مربوط‌به دوره‌ای است که وال‌استریت به بن‌بست خورده بود و اوضاع مالی آمریکا نیز وضعیت چندان مناسبی نداشت. درست است که فیلم با روحیه‌ای شاد و سرزنده و قصه خودش را تعریف می‌کند اما درواقع شیادان روایتگر زندگی زنانی بی‌پشتوانه است که باید برای به‌دست آوردن مقداری پول در دنیایی پر از بی‌رحمی بجنگند.

۳. انیمیشن دختری که در زمان جهید

انیمیشن The Girl Who Leapt Through Time

• کارگردان: مامورو هوسودا
• سال انتشار: ۲۰۰۶

خلاصه داستان: ماکوتو پس از برخورد با قطار راه سفر در زمان را پیدا می‌کند. او بعد از پی بردن به این ویژگی تصمیم می‌گیرد که وقایعی در زندگی خود را تغییر دهد.

The Girl Who Leapt Through Time، یکی از انیمیشن‌های برتر غیرانگلیسی زبان است که براساس رمانی به‌همین نام و نوشته یاسوتاکا تسوتسوی (۱۹۷۶) ساخته شد. فیلمنامه انیمیشن به ماهیت منبع اصلی وفادار است اما در رویدادها و پرداخت شخصیت‌هایش تغییراتی را به‌وجود می‌آورد. درواقع این انیمیشن به‌عنوان یک شبه‌دنباله برای منبع اصلی رفتار می‌کند. در سال ۱۹۸۳ بود که اوبایاشی نوبوهیکو اولین اقتباس را از روی این رمان ساخت، به‌همین دلیل هوسودا ترجیح داد که داستان‌اش را بیست سال پس از داستان اصلی تعریف کند تا انیمیشن‌اش در سایه فیلم نوبوهیکو قرار نگیرد. این انیمه نقدهای بسیار مثبتی را پس از اکران دریافت کرد، برنده بیش از ۳۰ جایزه بین‌المللی از سراسر جهان شد و جایزه بهترین انیمیشن سال آکادمی ژاپن را برد. استقبال از این اثر به‌قدری زیاد بود که تا مدت‌ها روی پرده‌ی نمایش سینماها نوبت اکران داشت. مخاطبان ایستاده انیمیشن را تشویق می‌کردند و روزبه‌روز به تعداد سالن‌های پخش افزوده می‌شد.

دختری که در زمان جهید، انیمیشنی فانتزی با محوریت سفر در زمان است و حول زندگی دختری به‌نام ماکوتو می‌چرخد. ماکوتو در روزی که همه چیزاش بد پیش می‌رود، خیلی اتفاقی می‌فهمد که در زمان پریده است. او بعد از این اتفاق متوجه می‌شود که می‌تواند اتفاقات زندگی‌اش را دستکاری کند. ماکوتو بعد از انجام یکسری جهش‌های زمانی می‌بیند که برخی از تغییرات به‌وجود آمده عواقب خاص خودشان را دارند. به قهرمان داستان این قدرت داده می‌شود تا برای تصحیح اشتباهاتش در زمان سفر کند اما دستاوردهای کوچک منجر به زیان‌های بزرگ می‌شوند. The Girl Who Leapt Through Time، داستانی درباره‌ی اهمیت لحظات است. قصه‌ای از درس گرفتن و روبه‌رو شدن. پذیرفتن و در آغوش کشیدن چیزی که اتفاق افتاده. این انیمه پایانی منحصر بفرد و جذاب دارد و ریتم حساب‌شده‌اش شما را به درون قصه‌ای سرد و گرم می‌برد.