آخرهفته چه فیلمی ببینیم؟ | کلئو و آخرهفته

آخرهفته چه فیلمی ببینیم؟ | کلئو و آخرهفته
در این شماره از سریمقالههای «آخرهفته چه فیلمی ببینیم» بهسراغ دو فیلم از سینمای فرانسه رفتهایم. دو فیلم شاخص از دو تن از اعاظم موج نوی سینمای فرانسه. با ما همراه باشید.
در این آخرهفته، میخواهیم به تماشای دو فیلم از سینمای موج نوی فرانسه بنشینیم. دو فیلمی که بهدستِ دو تن از بزرگان سینمای فرانسه و جهان و نیز دو فیلمساز موج نویی این کشور ساخته شدهاند. اولین فیلم را آنیِس واردا نویسندگی و کارگردانی کرده است. کسی که او را مادرِ موج نوی سینمای فرانسه میدانند. هر چند که بسیاری گدار و تروفو را پایهگذاران اصلی این جنبش سینمایی در فرانسه میدانند، اما واردا کسی است که پیش از گدار و تروفو به این نوع از سینما دست یازیده است.
کلئو از پنج تا هفت یکی از مهمترین فیلمهای کارنامهی هنریِ وارداست. فیلم بعدی نیز فیلمی است از ژان ـ لوگ گدار، یکی از معروفترین کارگردانان موج نو و یکی از بزرگترین و موردبحثترین فیلمسازان تاریخ سینما. این دو فیلم میتوانند آخرهفتهی جذابی را برایتان رقم بزنند. واردا یکی از فیلمسازان موج نویی است که ــ درکنار غولهایی چون تروفو و گدار و ریوت و … ــ کمتر به او پرداخته میشود و کلئو از پنج تا هفت یکی از بهترین کارهای او و یکی از بهترین آثار موج نویی است. آخرهفتهی گدار نیز یکی از مفرّحترین کارهای گدار است که تماشایش میتواند ما را به دنیای این فیلمساز رادیکال تاریخ سینما نزدیکتر کند.
کلئو از پنج تا هفت (۱۹۶۲)
- Cléo from 5 to 7
- کارگردان: آنیس واردا
- بازیگران: کورین مرشان، آنتونی بورسله، ژان ـ لوک گدار
- روتن تومیتوز: ۹۲ %
خلاصهداستان: کلئو، خوانندهی پاپِ شناختهشده و محبوب، متوجه میشود که مبتلا به یک بیماری لاعلاج است…
همانطور که گفته شد، آنیس واردا یکی از پیشگامان جنبش موج نو در سینمای فرانسه محسوب میشود. فیلمساز پُرکاری که فیلمهای زیادی ساخت و در سال ۲۰۱۹، در هفتادسالگی، چشم از جهان فروبست. واردا بیشتر مستند میساخت و میتوان گفت کلئو از پنج تا هفت یکی از مهمترین فیلمهای داستانی در کارنامهی کاریِ اوست.
این فیلم داستان فلورانس را تعریف میکنند. خوانندهای جوان و مقبول در عامه که البته بیشتر بهنام هنریاش، کلئو، شناخته میشود. او، بهعنوان یک پاپاستار و خواننده، که زندگی تجملاتی و تشریفاتی منحصر به این اقشار را دارد، ناگهان متوجه میشود که به سرطان مبتلا شده است. این پیشآگاهی از مرگی زودرس باعث میشود تا او با وحشت و ترس دستبهگریبان شود. ترسی که راه به ناامیدی میبرد و او را هر لحظه بیشتر گرفتار میکند. فیلمِ واردا روایتگر یکونیم ساعت از زندگی کلئو است. از زمانیکه او به این بیماری واقف میشود، تا جایی که او به دلِ شهر میزند تا با گذراندن زمانی در شهر، بتواند با این ترسِ وجودی مقابله کند. گشتوگذاری که به آشنایی او با مردی جوان منتهی میشود که میتواند با دیالوگها و طرز زندگی و عقاید خود تأثیری شگرف بر کلئو بگذارد.
واردا در این فیلم زمان واقعی را با زمان سینمایی یکی کرده است. یعنی اینکه ما داستان یکونیم ساعت از زندگیِ کلئو را در یکونیم ساعت تماشا میکنیم. فیلم درواقع با این تمهید قصد دارد تا هرچه بیشتر واقعگرا باشد و همهی دقایق ترس و اضطراب و آرامش کلئو را به معرض نمایش بگذارد. این کار از کارگردانی که بیشترِ کارهایش مستندند عجیب نیست. او در همهی پلانها کلئو را دنبال میکند. بازیِ خوبِ کورین مرشان هم دراینمیان به باورپذیری بیشتر کاراکتر کلئو و در نتیجه خود فیلم انجامیده است. نماهای سیاه و سفید فیلم بهنوعی تصویرگر دنیای کلئو نیز هستند. دنیایی که انگار از آبورنگ افتاده است. این در حالی است که چند پلان از کلّ نماهای فیلم رنگیاند. پلانهای مربوطبه ورقهای تاروت.
میتوان مؤلفههای بسیاری از فیلمهای موج نویی را در این فیلم بهراحتی مشاهده کرد. از پرسههای بیپایان در خیابان و نمایش واقعیِ شهر، تا گفتوگوهای بلند، پرداختن به درونیات شخصیتها و تمرکز بر کنشهای درونی تا بیرونی و همچنین محوریت کاراکتر زن در فیلم.
آخرهفته (۱۹۶۷)
- Weekend
- کارگردان: ژان ـ لوک گدار
- بازیگران: میرل دارک، ژن ـ پیر لئو، ژان یان
- روتن تومیتوز: ۹۳ %
خلاصهداستان: زوجی جوان تصمیم میگیرند تا در آخرهفته، به منطقهای خوشآبوهوا در حوالی شهرشان بروند…
ژان ـ لوک گدار نیز اگر نگوییم معروفترین یا مهمترین، قطعن یکی از سه فیلمساز مهم در جنبش موج نوی سینمای فرانسه است. کسی که توانست با سبک خاص فیلمسازی و داستانگوییِ خود در فیلمهایش، نام خود را بهعنوان یکی از رادیکالترین و سازشناپذیرترین فیلمسازان تاریخ سینما در تاریخ حک کند. گدار، که در سال ۲۰۲۲ و در نودویکسالگی، به زندگی خود پایان داد، ابتدا با ازنفسافتاده نام خود را بهعنوان یکی از فیلمسازان موج نویی مطرح کرد و بعد از چند سال، مضامین مورداستفاده در فیلمهایش را گسترش داد. اینگونه بود که مسائل سیاسی و نیز نقدهای اجتماعی وارد فیلمهای او شدند.
آخرهفته فیلمی است که گدار در سال ۱۹۶۷ ساخت. فیلمی با این کانسپت روایی ساده: یک گردش در آخرهفته تبدیل به یک کابوس میشود. جدا از اینکه میتوان این فیلم گدار را دید و بهخودیخود از آن لذت برد، میتوان توجهی تاریخی نیز به این فیلم داشت. آخرهفته، بهواسطهی نوع روایت و همچنین کارگردانیاش، تأثیرهای بزرگی بر فیلمسازان دیگر در سالهای بعدتر گذاشت. یکی از بارزترین این تأثیرها بر سینمای روی اندرسون است.
یکی از نمونههای بارزِ این تأثیرگذاری و همچنین یکی از بهترین و بهیادماندنیترین سکانسهای فیلم در همان اوایل اتفاق میافتد. یک پلانسکانسِ بلند که از نظر اجرایی نیز بسیار سخت است. جایی در ابتدای حرکت زوج بهسمت خانهی پدریشان، و زمانیکه با یک ترافیک بلند مواجه میشوند. اتومبیلهایی که همینطور پشتسرهم ایستادهاند و هر کدام از سرنشینانِ هر کدام از خودروها، در حال انجام کار خاصی است. یک سکانس تماشایی که هم طنزی گزنده در دل خود دارد و هم ابسوردیسم نهفته در فیلم را بهزیباییِ هرچهتمامتر نمایش میدهد. سفری که با تصادفهای بسیار، انفجارها و اتفاقاتی ابزورد و سوررئال همراه است.
عنوانِ فیلم نیز حاوی بازیگوشیای است که از آدمی چون گدار برمیآید. عنوان اصلی فیلم در پسترهای رسمی Week-end است که میتوان آن را «پایانِ ضعیف» نیز ترجمه کرد. یک کنایهی گداری به فیلم. میتوان در سرتاسر فیلم از این دست بازیها ر بهوفور مشاهده کرد؛ بازیهای فاصلهگذارانهی گدار که او به آنها شناخته میشود. همچنین میتوان تأثیر عنوانبندی فیلم را نیز، از جنبهی بصری، در فیلمهای گاسپار نوئه مشاهده کرد.