نقد فیلم دوباره عشق (Love Again) | عاشقانهی سلین دیون

نقد فیلم دوباره عشق (Love Again) | عاشقانهی سلین
دیون
Love Again (دوباره عشق)، یک بازسازی آمریکایی از عاشقانهای آلمانی است. فیلمی دربارهی سوگواری و چگونگی مواجهه با فقدان. با نقد این فیلم همراه بیکینگ باشید.
Love Again، عاشقانهای ساده و در دسترس است که به راحتترین شیوهی ممکن ساخته شده و مخاطب را درگیر کشمکشهای عمیق عاطفی نمیکند. این فیلم سرگرمکننده با یک اتفاق تلخ شروع میشود و مخاطب هیجانزده از این بحران عزماش را جزم میکند تا باقی قصه را نیز ببیند. اما فیلمساز توانایی استفاده از این افتتاحیه را ندارد و خیلی زود به مسیری میرود که بسیاری از فیلمهای عاشقانه آن را طی کرده و موفقیت خاصی را نیز بهدست نیاوردهاند. فیلم دوباره عشق بیشتر شبیه یک دورهمی است، قصهای که چند شخصیت تک بعدی قرار است در بین احوالپرسیهایشان تعریفاش کنند.
این فیلم اما از سیاستهای دیگر، شرکتهای بزرگ فیلمسازی عقب نمیماند و سلین دیون خوانندهی مشهور کانادایی را بهعنوان برگ برندهای در روایت خود جای میدهد. Love Again، بعد از انتخاب دیون مثل همان شرکتها مهرهی پولسازش را رو میکند و تمام استعداد دیون را دور میریزد. سلن دیون در دوباره عشق در نقش خودش ظاهر شده و بهعنوان راهنمای عشق به راب کمک میکند. حضور دیون در این اثر پتانسیل بسیار بزرگی بود که فیلمساز میتوانست طبق تواناییهایش از او استفاده کند و فیلم را بهسمت یک عاشقانهی موزیکال بکشاند، فیلمی که در آن شرایط سلن دیون تضمین خوبی برای گیشه بهحساب میآمد.
در ادامه بخشهایی از داستان فیلم مشخص میشود
Love Again فیلمی عاشقانه با قصهای معمولی است که با روایتی تخت و ساده پیش میرود. فیلم داستان دختری بهنام میرا را روایت میکند که بعد از مرگ نامزد محبوباش باید دوباره عاشق شود و به زندگی بازگردد. ایدهی فیلم چیز جدیدی نسبت به آثار عاشقانه ندارد، همان تراژدیها و همان تبوتابها قرار است دوباره در این اثر تکرار شوند. فیلم دوباره عشق با مرگ جان آغاز میشود و مخاطب را غافلگیر میکند. جان جلوی چشمان میرا با یک تصادف از بین میرود و این فیلم عاشقانه بواسطهی همین اتفاق، آستر عنصر فراق و ناراحتی قصههای اینگونه از دنیای ادبیات و سینما را به خود میپیچد.
Love Again، فیلمی دربارهی عشق و کنار آمدن با جای خالی کسی است که دیگر وجود ندارد
Love Again، فیلمی دربارهی عشق و کنار آمدن با جای خالی کسی است که دیگر وجود ندارد. فیلم بهدنبال روایت خود در پی نمایشی از رشد و تحول شخصیت اصلی قصه میرود و هدف نهایی خود را روی سرگذشت میرا متمرکز میکند. فیلم سفری قهرمانانه برای او ترتیب میدهد و با استفاده از عشقی جدید میرا را میآزماید و او را در دل تجربهای تازه میاندازد. میرا دستمایهی اصلی فیلم دوباره عشق میشود و فیلمساز بوسیلهی سفری که برایش ترتیب داده، کندوکاوی نهچندان عمیق دربارهی چگونگی مسئلهی عشق را بهتصویر میکشد.
میرا بعد از مرگ جان خانه و زندگیاش را رها میکند و به گوشهای پناه میبرد فیلم در اینجا وارد ایدهی سوگواری در زمان فراق میشود. او بعد از گذشت ماههای زیادی همچنان به جان فکر میکند و رهایی از فکر او برایش میسر نیست. درواقع میرا توانایی لازم برای رد کردن مرحلهی سوگواری را ندارد و نمیتواند با این قضیه کنار بیاید که دیگر جان در زندگیاش نیست. فیلم دوباره عشق در این پلانها به یکی از مهمترین مراحل عشق اشاره میکند، زمانیکه از معشوق تنها جای خالیاش مانده و قهرمان قصه هر طور که شده باید خودش را جمعوجور کند و به زندگی عادیاش بازگردد.
میرا پس از بیرون آمدن از غار تنهایی خود برای تسکیناش تصمیم میگیرد که به شمارهی جان پیامهای عاشقانه بفرستد اما این پیامها برای صاحب جدید خط یعنی راب فرستاده میشوند. پیرنگ اصلی Love Again در اینجا است که شروع میشود، راب بواسطهی آن پیامها به میرا دل میبندد. پیدا شدن عشق تازهای در زندگی شخصیت اول قصه، دستمایهای برای فیلمساز میشود تا کارکترش را در مسیر رشد و تحول بیندازد، به چالش بکشاندش و داستان عشقاش را تعریف کند. این بحران روایت اصلی فیلم را بکار میاندازند و از اینجا به بعد قصهی دوباره عشق با عشق دوبارهای آغاز میشود.
پیرنگ بعد از اینکه ملاقاتی بین راب و میرا ترتیب میدهد، ایدههایش را پررنگتر میکند و وارد مسائلی مثل فقدان و کنار آمدن با این موضوع میشود. میرا که نتوانسته از دورهی سوگواری رد شود و به پذیرشی صلحآمیز دربارهی مرگ جان برسد، دچار نوعی جنگ درونی میشود، اینکه آیا میتواند عشق تازهای را دوباره در روح و روان خودش حس کند؟ آیا اجازهی این را دارد که باز هم عاشق شود؟ اصلا توانایی لازم برای فراموش کردن جان را دارد؟ فیلم اتفاقات بعدیاش را طبق تفکرات و رفتارهای میرا میچیند و درونیات او را دستمایهی خود قرار میدهد.
این فیلم براساس کشمکشهای درونی قهرمان قصه ساخته شده اما این کشمکشها از آنجائی که ریشه در بخشهای نامرئی روان میرا دارد، برای مخاطب چندان قابل لمس نیست. ممکن است که تماشاگر بهخاطر برخی لحظات ملودرام فیلم با میرا همسو شود و به احساسات جریحهدار شدهاش بها دهد اما فیلم در نفوذ به آنچه که در ذهن و احساسات میرا اتفاق میافتد، ناتوان است. فیلمساز صرفا به نمایش تصویری کمرنگ از حالات عاشقانه و درد فراق میپردازد و خودش را از دردسر پرداختنهای عمیق و همراه شدن با شخصیتی که سخت و چند لایه است راحت میکند.
از آنجائیکه فیلم دوباره عشق اثری شخصیتمحور است، پیرنگ ملزم به ارائهی این خواهد بود تا هرآنچه که مربوطبه کارکتر میرا میشود را به مخاطب نشان دهد. اول اینکه فیلم از نمایش زندگی جان عاجز است. قصه نه ما را با فلشبکی به زندگی گذشتهی میرا و جان میکشاند و نه میتواند ریشهی همه احساسات او را پرداخت کند. تماشای عجز و ناراحتی شخصیت اول قصه در فراق کسی که بسیار دوستش داشته صرفا عنصری نیست که بتواند مخاطب را راضی نگه دارد. این عدم پرداخت تماشاگر را دلزده میکند و از آنجائیکه بهطور عینی نمیتواند با علت رفتارهای میرا ارتباط برقرار کند، فیلم را صرفا ملودرامی لوس میبیند که ایدههای عاشقانهاش را به هدر داده است.
Love Again، عاشقانهای است که زود فراموش میشود، چراکه نه چیزی به اینگونهی سینمایی اضافه میکند و نه همانند شاهکارهای عاشقانه پیش میرود
میرا شخصیتی است که باید سفرش را آغاز کند با فقدان جان کنار بیاید، مرگاش را بپذیرد و نهایتا با راب وارد رابطهای عاشقانه شود. این مسیر سخت و تودرتو پرداختی عمیق نیز میطلبد. اینکه چه شد که میرا تصمیم گرفت جان را ببخشد و پیشنهادش را قبول کند؟ آن همه دلتنگی میرا چگونه جایش را به عشقی جدید داد؟ فیلم از ابتدا تا انتهای روایت عاشقانهاش، درگیر ایدههای ابتدایی خود مانده و ترجیح میدهد که اثری ساده و بدون اتفاقات خاص عاشقانه باشد. Love Again، عاشقانهای است که زود فراموش میشود، چراکه نه چیزی به اینگونهی سینمایی اضافه میکند و نه همانند شاهکارهای عاشقانه پیش میرود.