بازی

رابرت اوپنهایمر؛ فیزیکدان نابغه چگونه به «نابودگر جهان‌ها» تبدیل شد؟

رابرت اوپنهایمر؛ فیزیکدان نابغه چگونه به «نابودگر جهان‌ها»
تبدیل شد؟

اما راه دیگری وجود دارد. در سال ۱۹۳۲، نوترون کشف شد؛ ذره‌ای زیراتمی که تقریبا ۰٫۱ درصد سنگین‌تر از پروتون است، بار الکتریکی ندارد و ازهمین‌رو از هسته دفع نمی‌شود. در سال ۱۹۳۳، لئو زیلارد، فیزیکدان مجاری-آمریکایی به این فکر می‌کرد که چگونه می‌توان از نوترون‌ها برای شکافتن هسته‌ها استفاده کرد. او دراین‌باره می‌نویسد: «ناگهان به ذهنم خطور کرد اگر بتوانیم عنصری پیدا کنیم که به‌وسیله‌ی نوترون‌ها شکافته شود و هنگام جذب یک نوترون، دو نوترون ساطع کند و سپس جرم کافی از آن عنصر جمع کنیم، می‌توانیم یک واکنش زنجیره‌ای هسته‌ای را حفظ کنیم.» اما مسئله این بود که هیچ‌کس نمی‌دانست آیا عنصری وجود دارد که هسته‌اش توانایی انجام این کار را داشته باشد یا نه.

در ۲۹ ژانویه ۱۹۳۹، لوئیس والتر آلوارز، فیزیکدان جوان و خوش‌آتیه‌ی آمریکایی که حین کوتاه‌کردن موی سر خود درحال خواندن روزنامه‌ی سان‌فرانسیسکو کرونیکل بود، ناگهان در نیمه‌ی اصلاح از روی صندلی بلند شد و به سمت دفتر اوپنهایمر دوید. آلوارز مقاله‌ای را خوانده بود که توضیح می‌داد چگونه دو شیمیدان آلمانی به‌نام‌های اتو هان و فریتس اشتراسمان با موفقیت اتم اورانیوم را با بمباران نوترون شکافتند.

اما اوپنهایمر تحت‌تاثیر قرار نگرفت و شکافت هسته‌ای را غیرممکن دانست. او در واکنش به هیجان‌زدگی آلوارز، روی تخته‌سیاه از نظر ریاضیاتی ثابت کرد که چرا شکافت هرگز نمی‌تواند حاصل شود. بااین‌حال روز بعد، آلوارز آزمایش دانشمندان آلمانی را تکرار و اوپنهایمر را برای دیدن آن دعوت کرد. آلوارز دراین‌باره می‌گوید: «در کمتر از ۱۵ دقیقه، اوپنهایمر نه‌تنها تایید کرد که واکنش واقعی است، بلکه همچنین حدس زد که در این فرایند، نوترون‌های اضافی جدا می‌شوند. این روش می‌تواند برای شکافتن اتم‌های اورانیوم بیشتر و درنتیجه تولید انرژی یا ساخت بمب استفاده شود.

وقتی یک اتم اورانیوم ۲۳۵ شکافته می‌شود، مقدار کمی از جرم خود را از دست می‌دهد و براساس معادله‌ی هم‌ارزی جرم و انرژی انیشتین، آن را به‌عنوان انرژی آزاد می‌کند. این انرژی آزادشده تقریبا ۲۰ برابر کمتر از مقدار مورد نیاز برای بالا‌آوردن یک دانه شن به ضخامت یک تکه کاغذ است. بااین‌حال اتم‌ها نیز کوچک هستند و در یک توده اورانیوم یک کیلوگرمی، حدود یک تریلیون تریلیون اتم وجود دارد. درنتیجه انرژی به سرعت جمع می‌شود. به‌زودی تقریبا همه متقاعد شدند که شکافت هسته‌ای امکان‌پذیر است.

هماهنگ‌کننده شکافت سریع

در اوت ۱۹۳۹، انیشتین که تا ۶ سال قبل معتقد بود بمب اتم غیرممکن است، به‌همراه جمعی دیگر از دانشمندان نامه‌ای را خطاب به فرانکلین روزولت، رئیس‌جمهور آمریکا امضا کرد. این نامه که درواقع به‌دست زیلارد نوشته شده بود، به روزولت در مورد امکان‌پذیری ساخت تسلیحات هسته‌ای هشدار می‌داد. نویسندگان همچنین خاطرنشان کردند که آلمان نازی پس از تصرف چکسلواکی به معادن اورانیوم این کشور تسلط پیدا کرده است.

روزولت یک کمیته‌ی غیررسمی اورانیوم را برای بحث در مورد این موضوع راه‌اندازی کرد؛ اما به‌مدت دو سال هیچ نتیجه‌ای حاصل نشد. سپس در سال ۱۹۴۱، روزولت کمیته‌ی غیررسمی اورانیوم را به کمیته‌ی S-1 ارتقا داد. کمیته‌ی جدید اکنون وظیفه داشت به‌طور مستقیم به کاخ سفید گزارش دهد. هدف صریح ساخت بمب اتمی بود و در مه ۱۹۴۲، اوپنهایمر با سمت «هماهنگ‌کننده‌ی شکافت سریع» در کمیته استخدام شد. اما چرا او انتخاب شد؟

رابرت اوپنهایمر پس از اتمام دوره‌ی دکترا، ابتدا در دانشگاه برکلی و سپس در کلتک استاد فیزیک شد. او نبوغ بالایی را که تحت نظر بورن از خود نشان داده بود، کماکان تداوم داد و استعدادش را در مسیری چشمگیر و درعین‌حال عجیب شکوفا کرد. اوپنهایمر در ۱۵ سال پس از اتمام دکترای خود در شاخه‌های مختلف، از فیزیک هسته‌ای تا نظریه میدان کوانتومی و حتی اخترفیزیک، کارهای پژوهشی مهم انجام داد. او چندین ایده‌ی برنده‌ی جایزه نوبل داشت و یکی از دانشجویانش به نام ویلیس لمب بعدا در سال ۱۹۵۵ به یکی از برندگان این جایزه تبدیل شد؛ اما خود اوپنهایمر با وجود آنکه سه بار نامزد دریافت نوبل شد، هرگز این جایزه را دریافت نکرد.

وقتی از ماری گل-من، فیزیکدان آمریکایی پرسیده شد که چرا به نظر او اوپنهایمر هرگز جایزه نوبل را نبرد، وی گفت «او سیتزفلایش نداشت.» این واژه‌ی آلمانی گوشت نِشسته (Sitting Flesh) ترجمه می‌شود و دراصل به‌معنای مداومت یا توانایی نشستن طولانی‌مدت روی صندلی و انجام کارهای سخت است. اوپنهایمر هرگز یک مقاله‌ی طولانی ننوشت یا محاسبه‌ای طولانی انجام نداد. ولفگانگ پاولی نیز دراین‌باره می‌گوید: «او هرگز حوصله‌اش را نداشت. ایده‌های او بسیار خوب، اما محاسباتش همیشه اشتباه است.» بااین‌حال، اوپنهایمر با مردم رفتاری شگفت‌انگیز داشت. او رهبری ذاتی و کاریزماتیک بود و ترکیب کاریزما و توانایی خلق ایده‌های عالی، در مرحله‌ی بعدی زندگی‌اش به‌خوبی به‌کار او آمد.

در ۱۸ سپتامبر ۱۹۴۲، ژنرال لسلی گرووز، افسر سپاه مهندسی ارتش ایالات متحده مسئول «پروژه منهتن شد و همان‌طور که خود می‌گوید، مسئولیت ساخت بمب اتم را برعهده گرفت. در روز اول، او ۱۲۰۰ تن سنگ اورانیوم سفارش داد و در روز بعد، دستور داد تا محوطه‌ی اوک ریج که سنگ معدن در آن تصفیه می‌شد، خریداری شود. گرووز ماه بعد در اقدامی غافلگیرکننده، اوپنهایمر را به‌عنوان مدیر علمی آزمایشگاه لس آلاموس که قرار بود به‌زودی تاسیس شود، استخدام کرد. با این تصمیم، اوپنهایمر به‌عنوان معمار اصلی بمب اتم انتخاب شد.

مجله خبری بیکینگ

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا