چرا گروههای صنعتی و بانکها بهدنبال داشتن VOD اختصاصی خود هستند؟

چرا گروههای صنعتی و بانکها بهدنبال داشتن VOD اختصاصی خود هستند؟
در ایران، پدیده عجیبی در حال رخ دادن است که در دنیا تقریباً نادر است: گروههای صنعتی و سنتی بهسرعت وارد بازار VOD شدند؛ اما این ماجرا فقط یه مد زودگذر نیست؛ پشت آن دلایل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی عمیقی خوابیده است.
با گسترش روزافزون پلتفرمهای ویدئویی بر بستر اینترنت (VOD) در ایران، مشخص شده است که رفتار مصرفکنندگان این سرویسها تفاوتهای چشمگیری دارد. نسل Z که بیشتر به محتوای سریع و کوتاه علاقه دارد، ترجیح میدهد به جای تماشای سریالهای طولانی، وقت خود را در پلتفرمهایی مانند یوتیوب و تیکتاک بگذراند. این نسل به دنبال محتوای فوری، هیجانانگیز و کمزمان است که متناسب با سبک زندگی سریع آنهاست. در مقابل، گروه سنی ۳۰ تا ۴۵ ساله که بیشتر به دنبال جایگزینی برای صداوسیما هستند، به پلتفرمهای VOD گرایش بیشتری نشان میدهند. این گروه از مخاطبان به دنبال محتوای متنوع و استاندارد در زمینههای مختلف هستند و بهویژه به انیمیشنهای رنگارنگ و جذاب این پلتفرمها توجه دارند. این تمایز در رفتار مخاطب، نشان میدهد که پلتفرمهای VOD در ایران بیشتر به یک رسانه خانوادگی تبدیل شدهاند تا یک پلتفرم مختص جوانان.
بهگزارش بیکینگ پلتفرم VOD استارنت با هدایت برادران آقاگلیان (که احتمالاً از تهیهکنندگی پاورچین و شبهای برره آنها را به یاد داشته باشید) با حمایت گروه صنعتی میهن قرار است بهزودی با پخش چند سریال شروع بهکار کند؛ این اتفاق یکی دو ماه بعد از ورود بانک گردشگری به این حوزه رخ میدهد و اسامی مندرج در مالکین رسانهها در ساترا نشان میدهد که شرکتهای صنعتی و سنتی دیگری نیز قصد ورود به این حوزه را دارند.
در ایران شرکتهایی از صنایع مواد غذایی، بانکداری و حتی صنایع فولادی و مخابراتی در حوزه VODها سرمایهگذاری کردهاند که نشان از جذابیت این بازار در ایران دارد. این پدیده آنچنان در خارج از ایران رایج نیست. برای مثال والمارت (Walmart) پلتفرم Vudu را در سال ۲۰۱۰ خرید، اما پس از مدتی آن را به Fandango فروخت. یا مجموعه BBVA در اسپانیا و DBS Bank در سنگاپور سرمایهگذاریهایی در حوزه دیجیتال و رسانه انجام دادهاند، اما بهطور مستقیم وارد VOD نشدهاند. تلفونیکا (Telefónica) هم که یک شرکت مخابراتی اسپانیایی است با راهاندازی سرویس Movistar+ وارد بازار VOD شده است و مجموعه اورنج (Orange) که یک شرکت مخابراتی فرانسوی است با ارائه سرویس OCS به تولید و پخش محتوای ویدئویی میپردازد.
در سطح جهانی، ورود شرکتهای سنتی به حوزه VOD چندان رایج نیست و بیشتر در کشورهای بزرگ یا در حال توسعه با شرایط خاص مشاهده میشود. برای مثال، در تایلند، گروه CP با TrueID و در فیلیپین، San Miguel با سرمایهگذاری در محتوای دیجیتال، گامهایی در این مسیر برداشتهاند. اما همانطور که ذکر شد، در کشورهای کوچکتر یا بازارهای بالغ مانند اروپا و آمریکا، این حرکت محدودتر است و اغلب به استراتژیهای مکمل مثل برندینگ (مانند Pick n Pay در آفریقای جنوبی) یا خدمات تلفیقی (مانند Movistar+ تلفونیکا) خلاصه میشود. در این کشورها، صنعت سرگرمی چنان توسعهیافته و قدرتمند است که غولهایی مثل نتفلیکس و دیزنی تقریباً همه فضا را در اختیار دارند. در ایران اما چنین وضعیتی وجود ندارد و هیچ شرکت برجستهای در حوزه سرگرمی نیست که این خلأ را پر کند. این تفاوت نشان میدهد که شرایط خاص ایران، از جمله تحریمها و بازار بکر، این پدیده را به شکلی منحصربهفرد تقویت کرده و زمینه را برای حضور گروههای صنعتی و بانکها فراهم آورده است.
البته دلایل دیگری نیز در این میان وجود دارد، از جمله تفاوت در سیاستهای حمایتی دولتی، وجود مشوقهای مالی، نبود شرکتهای جهانی در ایران (تحریم و فیلترینگ) و شرایط اقتصادی خاصی که شرکتهای ایرانی را به سمت سرمایهگذاری در حوزههای دیجیتال سوق میدهد. تمام این موارد فرصتهایی برای تنوعبخشی به کسبوکارها ایجاد کرده و هم چالشهایی مانند رقابت نابرابر را به همراه داشته است؛ بههر حال بعید است یک شرکت خصوصی بتواند بهراحتی با یک VOD متعلق به فلان گروه صنعتی، رقابت برابری داشته باشد.
چرا در ایران شرکتهای سنتی به صنعت VOD روی آوردهاند؟
۱. استفاده از نقدینگی بالا در صنایع سنتی
یکی از مهمترین دلایل ورود شرکتهای صنعتی و سنتی به این حوزه، وجود نقدینگی بالا در این صنایع است.
بسیاری از شرکتهای بزرگ ایرانی که در حوزههای سنتیتر مثل صنایع غذایی، بانکداری و خردهفروشی فعالیت میکنند، گردش مالی بسیار بالایی دارند. در شرایط اقتصادی ایران که تورم دائماً در حال افزایش است و سرمایهگذاری در بازارهای سنتی ریسک بالایی دارد، این شرکتها به دنبال راههایی برای حفظ و رشد سرمایه خود هستند. ورود به VOD یکی از این راههاست. اما چرا؟
- سرمایهگذاری در یک حوزه در حال رشد: با افزایش دسترسی مردم به اینترنت و تغییر رفتار مصرفکننده، محتوای دیجیتال روزبهروز محبوبتر میشود. پلتفرمهای VOD در ایران هنوز اشباع نشدهاند و شرکتها میتوانند با سرمایهگذاری در این حوزه، مالک یک بخش از بازار شوند.
- ایجاد جریان نقدینگی جدید: کسبوکارهای سنتی میتوانند با ورود به این حوزه، مدلهای درآمدی جدیدی مانند اشتراک ماهانه، تبلیغات و محتوای پریمیوم ایجاد کنند که میتواند به جریان درآمدی مکمل برای آنها تبدیل شود.
- پوشش نوسانات اقتصادی: صنایع سنتی مانند مواد غذایی و بانکداری تحت تأثیر نوسانات اقتصادی قرار دارند. ورود به حوزه دیجیتال میتواند ریسک آنها را کاهش دهد و به متنوعسازی درآمد کمک کند.
۲. معافیتهای مالی و رانتهای دولتی
یکی دیگر از دلایلی که برخی از شرکتهای سنتی به صنعت VOD روی آوردهاند، امتیازات و معافیتهای مالی است که دولت برای حمایت از رسانههای دیجیتال ارائه میدهد. در ایران، پلتفرمهای رسانهای و فرهنگی اغلب میتوانند از معافیتهای مالیاتی، تسهیلات ویژه و بودجههای حمایتی بهرهمند شوند. برخی از این شرکتها ممکن است ورود به این صنعت را بهعنوان راهی برای بهرهبرداری از این امتیازات بدون داشتن برنامهای جدی برای توسعه محتوا ببینند. شنیدههای بیکینگ حکایت از این دارد که نهادهای مختلفی بعد از دریافت مجوزهای تأسیس VOD وامهای خرد با بهرههای اندک در مدت زمان سریع اعطا میکنند و میتوان گفت علت مجوز داشتن صدها مجموعه که وبسایتشان حتی بالا نمیآید هم، همین وامها و مزایای داشتن این مجوز باشد؟
۳. استفاده از VOD برای برندینگ و نفوذ در بازار
برای برخی شرکتها، ورود به VOD صرفاً یک حرکت استراتژیک برای افزایش آگاهی از برندشان است. به عنوان مثال، یک بانک که یک پلتفرم VOD راهاندازی میکند، ممکن است به دنبال افزایش تعامل با کاربران و تبلیغ غیرمستقیم خدمات مالی خود باشد. برخی شرکتهای صنایع غذایی نیز ممکن است از پلتفرمهای رسانهای برای نمایش تبلیغات و محصولات خود استفاده کنند.
۴. جذب سرمایهگذاری از طریق VOD
برخی از پلتفرمهای VOD در ایران با هدف جذب سرمایه و دریافت حمایتهای مالی از سرمایهگذاران خصوصی و دولتی راهاندازی میشوند. در مواردی، پس از دریافت سرمایه، این پلتفرمها یا رها میشوند یا تغییر کاربری میدهند؛ درست مثل اتفاقی که برای خیلی از پیامرسانهای بومی و موتورهای جستجوی بومی رخ داده و یا وامهایی که از صندوقهایی مثل صندوق نوآوری اعطا شده و تا امروز علیرغم پیگیریهای متعدد، مشخص نشده این وامها صرف امور چه چیزی شده است.
بازار محتوای ویدیویی در ایران: رقابت، محدودیتها و فرصتها
صداوسیما به کمک نهادهایی مانند ساترا تلاش کرده کنترل خود را بر این فضا افزایش دهد، اما به دلیل ماهیت اینترنت، نظارت بر محتوای منتشرشده در VODها همچنان چالشبرانگیز است. آرزوی کنترل اینترنت توسط صدا و سیما آرزویی است که تقریباً بهخاک سپرده شده و ساترا توانسته اندکی از این آرزو را به رنگ واقعیت برساند. نمونههایی مانند سریال سقوط و تاسیان نشان میدهد که در موارد متعددی، محتوایی که ساترا هم با آن موافق نیست، همچنان منتشر میشود. بهنظر میرسد آزادی بیشتر تولیدکنندگان محتوا در این بستر و راه رفتن روی خط قرمزها کاری کرده که نقش VODها بهعنوان یک مسیر موازی و تا حدی مستقل از سیاستهای سنتی پخش در ایران تقویت بشود.
البته ناگفته نماند یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر رشد VODها در ایران، نبود پلتفرمهای بینالمللی در بازار داخلی است. پلتفرمهایی مانند Netflix، Disney+، Amazon Prime Video و HBO Max به دلیل محدودیتهای قانونی و فیلترینگ در ایران فعالیت ندارند. این غیبت باعث شده فضای رقابتی به نفع پلتفرمهای داخلی تغییر کند و رشد این صنعت بهطور مصنوعی تسریع شود. همچنین باید اعتراف کرد فرهنگ خانوادههای ایرانی چندان اجازه نمیدهد که حتی فعالیت آزادانه نتفلیکس در ایران باب میل خانوادههای ایرانی باشد. در هر حال این وضعیت به ضرر مصرفکنندگان ایرانی و فیلمبازان کشور تمام شده است، چراکه آنها از دسترسی به محتوای جهانی باکیفیت، زیرساختهای پیشرفته و استانداردهای بالای بینالمللی محروم هستند و باید دست به دامن تورنتها و سایتهای دانلودی شوند که هر آن میتواند از دسترس خارج شود و حق اشتراک دانلودی که پرداخت شده؛ نیست و نابود شود. نبود رقابت با غولهای جهانی همچنین باعث شده برخی از پلتفرمهای داخلی کیفیت پایینتری در محتوای خود ارائه دهند، قیمتهای اشتراک بالاتری داشته باشند، یا در ارائه تجربه کاربری ضعیف عمل کنند.
قانون پایستگی مجوزها در VOD؛ از زینما به نبراس پیکچرز
بر اساس گزارشهای منتشر شده در رسانهها و مشاهدات عینی، بسیاری از پلتفرمهای VOD در ایران فعالیت واقعی ندارند و تنها به دریافت مجوز و بهرهبرداری از امتیازات خاص محدود شدهاند. طبق بررسیهای بیکینگ بیش از ۵۰ پلتفرم با مجوز رسمی در ایران وجود دارد که عملاً هیچگونه فعالیتی ندارند یا تنها در سطح چند عنوان محدود به روزرسانی میشوند. این وضعیت باعث شده که اکوسیستم نمایش خانگی دچار عدم توازن در رقابت شود و برخی پلتفرمهای واقعی، تحت فشار اقتصادی قرار بگیرند.
برخی از این VODها نیز متعلق به شرکتهای بزرگ هستند اما معلوم نیست هدفشان چیست. مثلا همراه اول از طریق شرکت همراه کسبوکارهای هوشمند یک VOD با نام سینما همراه تأسیس کرده که تنها به اکران آنلاین یک فیلم سینمایی با نام «عطرآلود» که چندی پیش رنگ اکران به خود دید، مبادرت ورزیده است. این درحالی است که همراه اول پلتفرم بزرگ روبیکا را نیز در اختیار دارد و مشخص نیست چرا یک گروه از زیرمجموعههای این اپراتور بزرگ باید یک VOD دیگر راهاندازی کند. همانطور که در حال حاضر علیبابا پیکچرز در چین و آمازون پرایم در آمریکا از دل خردهفروشان بهوجود آمدند، شاید روزی همراه اول با کمک بازوی خردهفروش آنلاین خود یعنی دیجیکالا به سمت ایجاد یک دیجیکالاپیکچرز برود؟ یا ممکن است این برند هم راه بیفتد اما وبسایت آن مانند ۵۰ وبسایتی که گفته شد، هیچکاری نکند! اساسا چند حدس میتواند زد که چرا این اتفاق میافتد:
- این پلتفرمها صرفاً برای دریافت مجوز و بهرهبرداری از امتیازات ایجاد شدهاند.
- برخی از این پلتفرمها وابسته به نهادهای اقتصادی و سرمایهگذاران بزرگ هستند که هدف اصلیشان توسعه صنعت نمایش خانگی نیست.
- فقدان نظارت و الزام به تولید محتوای مستمر باعث شده برخی از این مجوزها بلااستفاده باقی بمانند یا تنها برای استفاده از معافیتهای مالیاتی و مزایای دولتی فعال باشند.
- برخی از این شرکتها بعد از دریافت مجوز، پروژه را به حال خود رها میکنند یا به دنبال فروش امتیاز به سرمایهگذاران جدید هستند؛ مثل پلتفر زینما که تا امروز چندین بار تغییر نام داده و بهنظر میرسد در نهایت به یک آکادمی آموزش بازیگری فروخته شده و «نبراس پیکچرز» نام دارد.
این روند نهتنها به هدررفت منابع سرمایهگذاری شده در حوزه VOD منجر شده، بلکه باعث شده رقابت واقعی در این صنعت از بین برود و بازار به سمت یک انحصار نامتعادل سوق پیدا کند.
آینده VOD در ایران: فرصتها و موانع پیش رو
بر اساس آمارهای جدید، صنعت VOD در ایران رشد قابلتوجهی داشته است، اما همچنان با چالشهای متعددی روبهرو است. گزارشهای اخیر نشان میدهد که اگرچه میزان مصرف محتوای دیجیتال در حال افزایش است، اما بسیاری از پلتفرمها به دلایلی از جمله ضعف مدیریتی و کمبود سرمایهگذاری مناسب نتوانستهاند از این فرصت بهرهبرداری کنند. ورود شرکتهای سنتی و صنعتی به حوزه VOD در ایران پدیدهای است که هم ریشه در نیاز به تنوعبخشی به سرمایهگذاریها دارد و هم به دلیل وجود امتیازات مالی، معافیتها و حمایتهای خاص اتفاق میافتد. برخی از این شرکتها با هدف واقعی رشد در این صنعت وارد میشوند، اما برخی دیگر تنها برای دریافت رانت و معافیتهای مالی به این حوزه روی آوردهاند.
آینده این روند بستگی به سیاستگذاریهای نظارتی، میزان رقابت در بازار و نحوه تعامل شرکتهای سنتی با محتوای دیجیتال خواهد داشت. اگر نظارت جدیتری صورت نگیرد، احتمال ادامه مدلهای غیرشفاف و پروژههای بینتیجه در این صنعت بالا خواهد بود. اما اگر رقابت سالم ایجاد شود، ورود شرکتهای سنتی به این حوزه میتواند باعث تقویت بازار محتوای دیجیتال و رشد این صنعت در ایران شود.
شما چی میبینید؟
در پایان نباید فراموش کنیم در ایران، چهار نوع اصلی محتوای ویدیویی وجود دارد:
- محتوای صدا و سیما که شامل شبکههای رسمی تلویزیونی داخلی است و تحت نظارت مستقیم نهادهای حاکمیتی فعالیت میکند.
- محتوای فارسیزبان خارج از کشور که توسط شبکههای ماهوارهای و پلتفرمهای خارجی ارائه میشود و اغلب با سیاستهای داخلی ایران در تضاد است.
- محتوای پلتفرمهای VOD داخلی که تحت نظارت اما با کنترل ضعیفتر نسبت به صداوسیما فعالیت میکنند و بستری برای نمایش فیلمها و سریالهایی شدهاند که امکان پخش در صداوسیما را ندارند.
- محتوای منتشر شده در یوتوب، توییچ و اینستاگرام که این روزها در حال رشد است و درآمدهای ارزی هم به همراه دارد؛ این محتوا تقریباً بدون هیچ ناظری (لااقل علیالظاهر) تولید و پخش میشود و بستری محبوب برای نوجوانان شده است.
شما طرفدار کدام محتوا هستید و فکر میکنید آینده در دستان کدام یک از این محتواهای ویدیویی است؟