از سیبری تا تایوان؛ کشف هویت فسیلی مرموز، قلمرو زندگی انسانتبار دنیسووا را گسترش میدهد

از سیبری تا تایوان؛ کشف هویت فسیلی مرموز، قلمرو زندگی انسانتبار دنیسووا را گسترش میدهد
کشف هویت قطعهای استخوان فک متعلق به انسانتباری ناشناخته و مرموز در بستر دریا در تایوان، مرزهای شناختهشدهی حضور دنیسوواها را بهکل بازنویسی کرده است. دانشمندان با تحلیل پروتئینهای باستانی فسیل، دریافتهاند که این خویشاوند مرموز نهتنها در فلاتهای مرتفع تبت، بلکه تا سواحل شرقی آسیا نیز گسترش یافته بود. این یافتهی بیسابقه، نشان میدهد که دنیسوواها متنوعتر از تصورات پیشین بودهاند. همچنین، توانایی حیرتانگیزی برای سازگاری با زیستبومهای گوناگون، از کوهستانهای سرد تا جنگلهای گرمسیری، داشتهاند.
سالهاست که ماهیگیران در سواحل تایوان هنگام صید، فسیلهایی عجیب را از دل دریا بیرون میکشند: استخوانهای فیلها، بوفالوها و پستانداران عظیمالجثهای که روزی روزگاری در عصر یخبندان، در آن منطقه پرسه میزدند؛ دورانی که سطح دریا بهمراتب پایینتر از امروز بود و جزیرهی تایوان با خشکیهای اطرافش ارتباط مستقیم داشت.
در سال ۲۰۱۰، لحظهای تعیینکننده در میان یافتهها رقم خورد. دیرینشناسی تایوانی بهطور تصادفی با کشفی غیرمنتظره روبهرو شد: نیمی از استخوان آروارهای که به طرز عجیبی به فک گوریل شباهت داشت. این قطعه استخوانی مرموز بهسرعت توجه دانشمندان را به خود جلب کرد و سالها در کانون پرسشها و پژوهشها باقی ماند.
استخوان مرموز خویشاوند ناشناخته، به دنیسوواها تعلق دارد
اکنون، با گذشت بیش از یک دهه پژوهش و انتظار، معمای فسیل دریایی به پاسخ رسیده است. پژوهشگران اعلام کردهاند که استخوان کشفشده به دنیسوواها تعلق دارد؛ شاخهای از انسانتباران باستانی که در کنار نئاندرتالها تکامل یافتند. این کشف، مرزهای شناختهشدهی پراکندگی دنیسوواها را دگرگون میکند؛ زیرا پیشتر، نمونههایی از این گونه فقط در سیبری و تبت یافت شده بود. فریدو ولکر، انسانشناس مولکولی و از اعضای تیم پژوهشی، به نیویورکتایمز گفت: «حالا میدانیم که دنیسوواها حتی به سواحل شرقی آسیا نیز رسیده بودند.»
ماجرای فسیل به زمانی بازمیگردد که چون-هسیانگ چانگ، دیرینشناس در موزه ملی علوم طبیعی تایوان، در سال ۲۰۱۰ باخبر شد که یک مجموعهدار خصوصی، قطعهای عجیب را در اختیار دارد. وقتی چانگ به سراغ بررسی قطعه رفت، در همان نگاه اول دریافت که این استخوان به گوریل تعلق ندارد. برخلاف فکهای U شکل گوریلها، این آرواره زاویهای به سمت بیرون از بخش چانه داشت؛ ساختاری که شباهت بیشتری به انسان دارد.
تحلیلهای بیشتر، نکتهی دیگری را نیز آشکار کرد: نبودن چانهی برجسته، ویژگی خاص انسانهای خردمند. چانگ میگوید: «بهسرعت متوجه شدم با فسیل یک انسان مواجه هستیم، اما نه یک انسان امروزی. بلافاصله اهمیتش برایم روشن شد و تلاش کردم آن را برای پژوهش حفظ کنیم.»