اختیار انسان توهم نیست؛ شواهد علیه اراده آزاد درمعرض سوء تفسیر هستند

اختیار انسان توهم نیست؛ شواهد علیه اراده آزاد درمعرض سوء تفسیر هستند
آیا به اراده آزاد یا اختیار اعتقاد دارید؟ برخی از محققان اراده آزاد را باور ندارند و برای اثبات ادعای خود به شواهدی از علوم مرتبط با مغز و اعصاب اتکا میکنند. برخی افراد این تصور را که ما کنترل تصمیمات و اعمال خود را در دست نداریم، بسیار آزاردهنده میدانند.
ادعای رد اراده آزاد بیشتر بر اساس تحقیقاتی هستند که نشان میدهند فعالیتهای مغزی میتوانند قبل از این که فرد از انتخاب خود آگاه شود، تصمیم او را پیشبینی کنند. مخالفان اراده آزاد میگویند فرآیندهای ناخودآگاه مغز ممکن است عملی را شروع کنند، در حالی که فرد فکر میکند این عمل نتیجه تصمیم آگاهانه او است. بااینحال، نتایج آن تحقیقات ممکن است به اشتباه تفسیر شوند یا مشکلات اصلی در جزئیات ریز پنهان باشند که اکثر مردم آنها را نمیخوانند یا نمیفهمند. این جزئیات کوچک ممکن است به نتیجهگیری اشتباه منجر شوند.
شواهد علیه ارائهی آزاد مشکوک است
تحقیقات علوم اعصاب از اوایل دههی ۱۹۸۰ نشان میدهند که اراده آزاد آگاهانه یک توهم است. منظور از «اراده آزاد آگاهانه» این است که تصمیمات آگاهانه ما، اعمالمان را تعیین میکنند. این نتایج بهطور مداوم توسط دانشمندان علوم اعصاب مطرح و توسط رسانههای اصلی تقویت میشدند تا آنکه در سال ۲۰۱۶، مجلهی آتلانتیک مقالهای با عنوان: «چیزی به نام اراده آزاد وجود ندارد» منتشر کرد.
اما تحقیقات جدیدتر با ترکیب دادههای تجربی و مدلسازی محاسباتی نشان دادهاند که مطالعات قبلی دربارهی ارادهی آزاد آگاهانه، به اشتباه تفسیر شدهاند و هیچ کدام از آنها ربطی به اراده آزاد ندارند. در نتیجه، علوم اعصاب نتوانسته اراده آزاد آگاهانه را رد کند. بسیاری از دانشمندان علوم اعصاب، حتی کسانی که قبلاً مخالف اراده آزاد بودند، اکنون میپذیرند که شواهد علیه آن مشکوک است. بااین حال، باور عمومی هنوز این است که «علوم اعصاب اراده آزاد را رد کرده است.»
اراده آزاد و آگاهی در گذشته در حوزهی انحصاری فلاسفه قرار داشت، اما اکنون دانشمندان علوم اعصاب نیز بهطور فزاینده به بررسی آنها پرداختهاند. این موضوعات با سایر زمینههای مطالعاتی در علوم اعصاب تفاوت دارند؛ زیرا میتوان گفت که برای اغلب افراد از اهمیت بالا برخوردارند.
علم معمولاً با فرضیههایی شروع میشود که ممکن است بعداً تغییر کنند یا رد شوند. اما با توجه به ماهیت عمیق وجودی تحقیق دربارهی اراده، با دو سوال بسیار مهم روبهرو هستیم: اول برای شواهدی که ادعا میکنند مربوط به اراده آزاد هستند، چه استاندارد یا معیاری باید برای تشخیص اعتبار تعیین کنیم و دوم چگونه باید این شواهد را ارزیابی و تفسیر کنیم تا دریابیم که آیا معیارمان را برآورده کردهاند یا نه.
با درک آنچه فیلسوفان علم «ریسک استقرایی» یا هزینهی خطاهای احتمالی در فرایند استدلال علمی مینامند، باید معیارهای سختگیرانهای برای ارزیابی شواهد تعیین کنیم. علم اعصاب اراده معمولاً روی تصمیمات فوری و بیمعنی تمرکز میکند؛ اما تصمیماتی که در ارتباط با اراده آزاد و مسئولیت مهم هستند، معمولاً معنادار و در افق زمانی طولانیتر هستند. شاید بیشتر تصمیمات روزمره ما مثل وقت نوشیدن آب یا اینکه کدام پا را موقع حرکت جلو بگذاریم، اراده آزاد آگاهانه نباشند؛ اما شاید بعضی از تصمیمات چنین باشند. خوشبختانه یا متاسفانه، این تصمیمات تاثیرگذار، سختترین تصمیمات برای مطالعه هستند.
پیشبینی با دقت نزیک به ۵۰ درصد نمیتواند اراده آزاد آگاهانه را رد کند
چه چیزی لازم است تا علوم اعصاب اراده آزاد آگاهانه را رد کند؟ شواهد باید بهوضوح نشان دهد که افراد بدون آگاهی دست به تصمیمگیری میزنند. اما این کار چندان ساده نیست. مثلاً برخی از پژوهشها از یادگیری ماشین برای پیشبینی رفتار قبل از تصمیمگیری آگاهانه استفاده میکنند. اگر این پیشبینیها حدود ۶۰ درصد درست باشند (در مقایسه با شانس انداختن سکه که تقریباً ۵۰ درصد است)، شاید از نظر آماری معنادار باشد؛ اما همچنان به این معنی نیست که افراد کنترل آگاهانه بر تصمیمهایشان ندارند.
چرا پیشبینی با دقت حدود ۶۰ درصد نمیتواند اراده آزاد آگاهانه را رد کند؟ چون این پیشبینیها ممکن است فقط تمایل کلی و نه تصمیمی واقعی را نشان دهند. همچنین، ویژگیهای شخصیتی و عادتهای ما بر تصمیماتمان تأثیر میگذارند؛ بنابراین طبیعی است که برخی از انتخابها تا حدی از قبل قابلپیشبینی باشند. علاوه بر این، تصمیمگیری به مرور زمان و بر اساس تجربیات گذشته شکل میگیرد؛ پس صرف پیشبینی یک انتخاب، به این معنا نیست که آن انتخاب ازقبل تعیین شده است. به همین دلیل، برای بررسی اراده آزاد، باید دقت پیشبینی بسیار بالا باشد، نه فقط کمی بیشتر از شانس ۵۰ درصدی.
علاوه بر این، در علوم اعصاب نتایج تحقیق به روش تحلیل دادهها وابسته است و این روشها ممکن است باعث برداشتهای نادرست شوند. برای مثال، برخی فیلترهای دیجیتالی دادهها ممکن است بهطور ناخواسته اطلاعات آینده را وارد تحلیلهای گذشته کنند. همچنین، برخی روشهای تحلیلی، مانند پنجره لغزان (sliding window)، میتوانند باعث شوند که سیستم به دادههایی که قرار است پیشبینی کند، از قبل دسترسی داشته باشد. بنابراین، جزئیات روشهای تحلیلی اهمیت زیادی دارند.
- آیا انسان واقعا اراده آزاد ندارد؟29 آذر 02
مطالعه ‘5
- ژنها تا چه حد اختیار ما را محدود میکنند؟30 مهر 99
مطالعه ‘5
- محققان میگویند خودآگاهی به جای فرد، به نفع اجتماع تکامل یافته است29 تیر 03
مطالعه ‘5
روش تحلیل از ملاحظات مهم محسوب میشود؛ زیرا دادههای علمی جدید درباره اراده آزاد، عمدتاً بهلطف گسترش رویکرد تهاجمی ثبت فعالیت مغز ازطریق الکترودهای کاشتهشده در انسان، درحال تولید هستند. درنتیجه، مخاطبان باید بدانند که کدام شواهد واقعاً میتوانند اراده آزاد آگاهانه را رد کنند و کدام قابلیت انجام این کار را ندارند.
باید درنظر داشت که بحث درباره تأیید یا رد اراده آزاد آگاهانه نیست؛ بلکه درباره چگونگی تفسیر دادههای علمی است. در تحقیقات علوم اعصاب، باید از روشهایی استفاده شود که بتوانند درباره اعمال مرتبط با اراده آزاد نتیجهگیری درستی داشته باشند. در نهایت، قابلپیشبینی بودن بعضی رفتارها به این معنی نیست که اراده آزاد وجود ندارد؛ مثلاً اگر بتوان حدس زد که امشب قبل از خواب مسواک میزنید، آیا این یعنی شما انتخابی در این کار ندارید؟
رابرت ساپولسکی، دانشمند علوم اعصاب، دیدگاه متفاوتی دارد و به جای توجه به دادههای مغزی، بر الگوهای آماری تمرکز میکند؛ مانند اینکه سختیهای دوران کودکی میتوانند بر تصمیمات و سرنوشت ما در آینده تأثیر بگذارند. او در کتاب «مقدر» (Determined) استدلال میکند که ما در جهانی کاملاً جبری زندگی میکنیم و هیچ کنترلی بر آن نداریم.
ما تأثیر گذشته را انکار نمیکنیم، تجربیات و محیط قبلی میتوانند بر انتخابهای ما اثر بگذارند. اما تا چه حد این تأثیرات اراده آزاد را از بین میبرند؟ به دلیل اینکه آمارها معمولاً دقت بسیار بالایی ندارند، هنوز فضای زیادی برای اراده آزاد آگاهانه باقی میماند. در نهایت، باید اشاره کرد که مغز انسان بسیار پیچیده است. پس حتی پیشرفتهترین هوش مصنوعی نیز بعید است که بتواند حالات مغزی آینده را براساس وضعیتهای گذشتهی آن دقیقاً پیشبینی کند، حداقل نه در آیندهی نزدیک.