نکات کلیدی تحلیل بنیادی که هر سرمایهگذار باید بداند
نکات کلیدی تحلیل بنیادی که هر سرمایهگذار باید بداند
سرمایهگذاران و معاملهگران همواره تلاش میکنند تا با بهکارگیری روشهای تخصصی، موقعیتهای سرمایهگذاری ارزشمند را شناسایی کرده و از بازدهی احتمالی آنها بهرهمند شوند. در همین راستا، فعالان بازار سرمایه سعی میکنند با استفاده از روشهای مختلف تحلیل اوراق بهادار، زمان مناسب برای ورود به یک موقعیت سرمایهگذاری را تشخیص دهند.
از روشهای پرکاربرد تحلیل وضعیت داراییها میتوان به تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال و تابلوخوانی اشاره کرد. در تحلیل بنیادی، با استفاده از دانش تخصصی حوزه مالی، وضعیت شرکتهای بورسی مطالعه شده و ارزش منصفانه هر سهم آن محاسبه میشود. در روشی دیگر، معاملهگران نمودار قیمتی داراییها را از زمان گذشته تا کنون بررسی کرده و الگوهایی پرتکرار از رفتار قیمت را شناسایی میکنند. این روش به تحلیل تکنیکال شهرت داشته و تحلیلگران با استفاده از الگوها و ابزارهای تکنیکال، سعی میکنند روند آتی قیمت را پیشبینی کنند.
روش سوم تحلیل سهام و سایر اوراق بهادار بورسی، مطالعه اطلاعات ثبت شده در تابلوی معاملات یک نماد است. در روش تابلوخوانی، تحلیلگران مواردی همچون حجم و ارزش سفارشها، جریان پول حقیقی و حقوقی، قدرت خریدار و فروشنده را رصد کرده و این اطلاعات را در معاملات خود به کار میگیرند.
در ادامه به ارائه تعاریف، مفاهیم اساسی و متغیرهای کاربردی در تحلیل بنیادی پرداخته میشود.
تحلیل بنیادی چیست؟
به بررسی کامل وضعیت یک شرکت، در راستای ارزیابی عملکرد و محاسبه ارزش ذاتی سهام آن شرکت، تحلیل بنیادی گفته میشود. در این روش، تحلیلگران صورتهای مالی و گزارشهای مدیریتی شرکتها را مطالعه کرده و از عملکرد مالی و عملیاتی آن مطلع میشوند. سپس با استفاده از نسبتها و محاسبات به دست آمده از صورتهای مالی، ارزش ذاتی آن سهم را برآورد میکنند.
آشنایی با اصلیترین صورتهای مالی
صورتهای مالی یکی از مفاهیم مهم در حوزه حسابداری و مدیریت مالی به شمار میروند. در این گزارشهای مالی، کلیه اطلاعات مالی شرکتها به صورت جزئی درج میشود و دید مناسبی از ساختار مالی آنها به وجود میآورد. در ادامه به شرح انواع اصلی صورتهای مالی پرداخته میشود.
۱- صورت سود و زیان
صورت سود و زیان، بیانگر وضعیت مالی شرکت در یک دوره مالی است. درآمدها و هزینهها به عنوان اقلام اصلی تشکیلدهنده این صورتهای مالی شناخته میشوند. سود خالص و سود به ازای هر سهم از دیگر اطلاعات مهم موجود در این صورتها هستند.
۲- ترازنامه
برای بررسی شرایط مالی یک شرکت در مقطع زمانی مشخص، از صورت وضعیت مالی یا ترازنامه استفاده میشود. همانطور که عنوان شد، برخلاف صورت سود و زیان، ترازنامه مربوط به یک دوره زمانی نبوده و عملکرد مالی و عملیاتی لحظهای شرکت را به تصویر میکشد. داراییها، بدهیها و حقوق صاحبان سرمایه، اقلام اصلی صورتهای وضعیت مالی محسوب میشوند.
۳- صورت جریان وجوه نقد
این دسته از صورتهای مالی، وضعیت جریانهای نقدی شرکت را در یک دوره زمانی مشخص بررسی میکنند. صورت جریان وجوه نقد، توان مالی شرکت در پرداخت دیون و بدهیها و همچنین تامین هزینههای جاری خود را میسنجد. ساختار این صورتهای مالی از جریانهای نقدی حاصل از سه بخش فعالیتهای عملیاتی، سرمایهگذاری و تامین مالی تشکیل میشود.
۴- صورت سود و زیان جامع
صورتهای سود و زیان جامع، اطلاعات کلی مربوط به درآمد و هزینههای شناساییشده تحقق یافته و تحقق نیافته شرکت در یک دوره مالی را گزارش میکنند. اقلام اصلی این صورتها عبارتند از سود یا زیان خالص، سایر اقلام سود یا زیان جامع و تعدیلات سنواتی.
نسبتهای مالی و انواع آنها
برای تجزیه و تحلیل اطلاعات موجود در صورتهای مالی، از مولفههایی به نام نسبتهای مالی استفاده میشود. مقایسه نسبتهای مالی یک شرکت با نسبتهای صنعت مربوطه، ارزیابی مطلوبی از عملکرد کلی شرکت فراهم میکند. نسبتهای مالی از چهار دسته اصلی تشکیل شدهاند که در ادامه به صورت مختصر معرفی خواهند شد.
– نسبتهای نقدینگی:
این نسبتها، توانایی شرکت در پاسخگویی به تعهدات مالی و بدهیهای کوتاهمدت خود را میسنجند. نسبتهای جاری، آنی و نقدی مهمترین نسبتهای نقدینگی محسوب میشوند.
– نسبتهای فعالیت:
نسبت فعالیت یا کارایی، بهینهبودن فرآیندهای عملیاتی شرکت و استفاده موثر از منابع آن را میسنجد. از جمله نسبتهای فعالیت میتوان به نسبت گردش دارایی، دوره وصول مطالبات و دوره گردش موجودی کالا اشاره کرد.
– نسبتهای سودآوری:
این نسبتها در بررسی توان سودسازی شرکت و مقایسه آن با صنعت مرتبط به کار میروند. حاشیه سود خالص، حاشیه سود عملیاتی، بازده داراییها و بازده حقوق صاحبان سهام، برخی از نسبتهای سودآوری شرکتها هستند.
– نسبتهای اهرمی:
نسبتهای اهرمی نیز نشاندهنده توانایی شرکت در پاسخ به تعهدات مالی خود در قبال سرمایهگذاران و تامینکنندگان سرمایه است. از جمله نسبتهای اهرمی میتوان به نسبت بدهی، نسبت پوشش بهره و نسبت حقوق صاحبان سهام به کل داراییها اشاره کرد.
بهترین استراتژی سرمایهگذاری با استفاده از تحلیل بنیادی
به صورت کلی، تحلیلگران بنیادی ارزش ذاتی سهام مختلف را محاسبه کرده و در سهامی که پایینتر از ارزش ذاتی خود معامله میشود، سرمایهگذاری میکنند. این دسته از تحلیلگران بر این باورند که قیمت سهام در آینده به ارزش ذاتی خود نزدیک خواهد شد. بنابراین هر چه قیمت یک سهم، با اختلاف بیشتری زیر ارزش واقعی خود باشد، گزینه سرمایهگذاری مطلوبتری برای آنها به شمار خواهد رفت.
با این حال باید توجه داشت که این فرض اساسی در تحلیل بنیادی، یک امر حتمی نیست. برای فعالیت بلندمدت در بازار سرمایه، باید مواردی همچون ریسک و بازده سرمایهگذاری، متغیرهای اقتصاد کلان و اصول مدیریت سبد دارایی را در استراتژی سرمایهگذاری خود در نظر گرفت. در انتها لازم به ذکر است که بهترین سبک تحلیل و سرمایهگذاری برای همه افراد یکسان نبوده و هر شخص میتواند با توجه به موارد ذکر شده و متناسب با ویژگیهای شخصیتی خود، استراتژی سرمایهگذاری مناسب را به کار گیرد.